قوی شدن در حوزههای مختلف، ایران متفاوتی را پیش روی دولت بایدن قرار داده است
وداع سایه اوباما با سیاستهای قدیمی
با پیروزی نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، حالا همه منتظرند تا ببینند معاون باراک اوباما برای سیاست خارجی ایالات متحده، چه در سر دارد. یکی از اهداف خاصه بایدن، بدون شک ایران است. به نظر میرسد تکرار سیاستهای دوران هشت ساله اوباما در قبال ایران، دیگر کارکردی نداشته باشد
با پیروزی نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، حالا همه منتظرند تا ببینند معاون باراک اوباما برای سیاست خارجی ایالات متحده، چه در سر دارد. یکی از اهداف خاصه بایدن، بدون شک ایران است. به نظر میرسد تکرار سیاستهای دوران هشت ساله اوباما در قبال ایران، دیگر کارکردی نداشته باشد چراکه هم قدرت ایران بیشتر گشته و هم اینکه آمریکا بیشتر از قبل با معضلات خرد و کلان داخلی و خارجی دست به گریبان است. آمریکا با حریف تازهای روبهروست. بایدن پیش از این اعلام کرده بود که اگر تهران به تعهدات برجامی خود بازگردد (اشاره به گامهای ایران در کاهش تعهدات برجامی) با استفاده از دیپلماسی سخت و حمایت از متحدان خود برای تقویت و گسترش آن، بار دیگر به این توافقنامه وارد خواهد شد چراکه مدعی بود ایران برنامه هستهای خود را از سر گرفته و پرخاشگرتر شده است. با این وجود تحلیل نوع بازیگری بایدن و همکاران او در سیاست خارجی آمریکا، یک طرفه و بدون لحاظ نقش و جایگاه کنونی جمهوری اسلامی ایران، ناقص خواهد بود. ایران قوی، حریف جدید بایدن اینکه تصور شود جمهوری اسلامی ایران بهعنوان مورد خاص در سیاست خارجی بایدن، همان نظام سیاسی هفت سال پیش است که پای میز مذاکره نشست، دور از واقعیت به نظر میرسد. ایران در طول این مدت، اهرمها و مؤلفههای قدرت بسیاری را به استخدام خود گرفت و توانست با همین ابزارها، عمق راهبردی خود در منطقه را افزایش دهد. یکی از تحولات، حذف گروهک داعش در عراق و سوریه با بلندهمتی شهید قاسم سلیمانی، علیرغم اهداف طولانی مدت آمریکا در منطقه بود. ایران با حمایت از حکومتهای قانونی در عراق و سوریه، جلوی پیش روی تکفیریها را گرفت و اجازه نداد تا داعش و گروههای وابسته به آن، منطقه غرب آسیا را محل ترک تازی و زیادهخواهیهای خود قرار بدهند. مورد دیگر، مربوط به حمایت ایران از گروههای مقاومت در یمن بود که باعث شد جبهه نظامی ذیل رهبری سعودیها و تحت حمایت آمریکا، کاری از پیش نبرده و با وجود بیش از پنج سال از آغاز جنگ، وجبی از یمن را مال خود کنند. پیشرفتهای نظامی ایران پیشرفتهای نظامی ایران نیز در این مدت چشمگیر بوده است بهگونهای که بسیاری از قدرتهای جهان از جمله روسیه و چین به دفعات با کشورمان، رزمایش نظامی برگزار کردند. ایران در اردیبهشت سال جاری همچنین با پرتاب ماهواره نظامی نور، فضا را نیز به تصرف خود درآورد؛ ماهوارهای که با عبور چندین باره از فضای بالای آمریکا و رژیم اشغالگر اسرائیل، توجه رسانههای خارجی را جلب کرد. مقاومت در برابر فشار حداکثری اما یکی از مهمترین جلوههای قدرتمداری ایران در طول این سالها، مقاومت فعال در برابر سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ بود. کشورمان به رغم فشارهای شدیدی که از ماه می سال2018 (اردیبهشت سال97) بدینسو متحمل شد، نه تنها تغییری در مشی سیاست خارجی خود ایجاد نکرد، بلکه بخشی از تعهداتش در برجام را معلق ساخت. از سوی دیگر، در رابطه با فناوری موشکی و سیاستهای منطقهای به عنوان بخشی از شرایط دوازدهگانه پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، هرگونه اقدامی که بتوان آن را عقبنشینی از سوی ایران شمرد نیز انجام نگرفت. کاهش وابستگی به نفت به بیانی میشود گفت که تحریمهای به اصطلاح فلجکننده آمریکا، نه تنها کشورمان را عقب ننشاند بلکه موجب کسب تجربه بالا در حوزههای مختلف شد. ساختار برنامهریزی ایران در طول این مدت و به موجب صفر شدن صادرات نفت ایران، بیش از پیش مساله لزوم کاهش نفش نفت در بودجهریزی سالانه را جدی گرفت و باعث شد تا مسوولان کشورمان برای خلأ طلای سیاه، چارهاندیشی کنند. به نوعی اقتصاد ایران با یافتن شیوههای جدید جز خام فروشی نفت، فضاهای تازهای برای تنفس و حیات خود یافت. علاوه بر این، برقراری ارتباطات گستردهتر اقتصادی با همسایگان، امکانات جدیدی را برای اقتصاد کشورمان ایجاد کرد که پیش از آن، چندان مورد توجه همهجانبه مسوولان نبود. جبهه متحد شرق مورد دیگری که باعث شده تا ایران نسبت به گذشته تفاوت کند و قویتر ظاهر شود، تغییر رویکردهای سیاست خارجیاش از جبهه غرب به جبهه شرق بوده است. پس از خروج آمریکا از برجام و بی تعهدی اروپاییها در عمل به وظایف خود، ایران دانست که از غرب چیزی نصیبش نخواهد شد و باید با سرمایهگذاری روی غولهای شرق یعنی هند و چین و روسیه، امکانهای تازه و دست به نقدتری برای خود دست و پا کند. از جمله نتایج این سرمایهگذاریها تدارک اسناد راهبردی با این کشورها بوده که مورد سند 25ساله با چین، بیش از بقیه سر و صدا کرد و موجب وحشت محافل غربی شد. در گفتوگو با سعدالله زارعی، کارشناس مسائل بینالملل به مساله نسبت دولت بایدن با جمهوری اسلامی ایران پرداختیم. او معتقد است که تاکید بر قدرت نظامی و حفظ قدرت منطقهای، مساله و مطالبه فراگیر ملی است و با تغییر افراد در آمریکا، تغییر یا تضعیف پیدا نمیکند. در ادامه این گفتوگو را میخوانید. اعمال سیاست مقاومت از سوی ایران، آمریکا را تضعیف میکند اسدالله زارعی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار «صبحنو»، با اشاره به درگیری نظام سیاسی آمریکا با انواع مشکلات داخلی از جمله بیکاری، شیوع کرونا، کاهش درآمدها و افزایش بدهیها و گسترش بیاعتمادی اجتماعی، گفت: این مشکلات همگی باعث میشوند تا آمریکای دوره بایدن، خواه ناخواه با اولویت حل مسائل داخلی کار کند. وی افزود: مشکلات و معضلات داخلی آمریکا، مساله تمرکز دولت این کشور در حوزه سیاست خارجی را مختل و تا حدود زیادی شرایط سیطره این کشور بر حوزههایی مثل منطقه غرب آسیا را دستخوش تغییرات میکند. زارعی در بخش دیگری از این گفتوگو با بیان اینکه آمریکا در مواجه با ایران سیاست دوپارچه ندارد، اظهار داشت: اگر تاریخ 42ساله اخیر را مرور کنیم، میبینیم که در اعمال فشار علیه کشورمان، در به رسمیت نشناختن جمهوری اسلامی و در تلاش برای براندازی یا تضعیف نظام، هیچ اختلافی میان سیاست جمهوریخواه و دموکرات وجود ندارد. وی گفت: باوجودی که سیاست آمریکا در قبال ایران تفاوتی نخواهد کرد اما امید به اجرایی شدن این سیاستها، مانند گذشته نخواهد بود و این امید کاهش پیدا کرده است. این تحلیلگر مسائل بینالملل اضافه کرد: در دوره بایدن تقابل با ایران در لایههای اقتصادی و روابط خارجی با شیب ملایمتری ادامه پیدا خواهد کرد با این حال، اجرای برنامههای عملیاتی مثل کاری که ترامپ درباره سردار شهید سلیمانی انجام داد، کنار گذاشته خواهند شد. زارعی با بیان اینکه بایدن تلاش میکند درباره ایران اختلافات با اروپا را کاهش دهد، گفت: بایدن در مقایسه با ترامپ، در مواجه با ایران به وضعیت متعادلتری خواهد رسید؛ این بدان معنا نیست که خصومت کنار گذاشته میشود بلکه به این معناست که برنامههای عملیات آنی کنار گذاشته خواهند شد و تلاش میشود تا فضای مفاهمه در سطح بینالملل حول ایران گسترش پیدا کند. این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران تاکنون ثابت کرده از سیاستهای اصولی خود دست بردار نیست، گفت: تاکید بر قدرت نظامی و حفظ قدرت منطقهای، مساله و مطالبه فراگیر ملی است و با تغییر افراد در آمریکا، تغییر یا تضعیف پیدا نمیکند. زارعی با بیان اینکه تاکید روی این سیاستهای اصولی از سوی ایران، موقعیت آمریکا را تضعیف خواهد کرد، گفت: اعمال سیاست مقاومت در منطقه، دائماً شرایطی ایجاد میکند که از اثرگذاری آمریکا میکاهد و امکان برنامهریزی منطقهای برای آنها را با دشواری مواجه میکند. زارعی در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به عربستان، رژیم اسرائیل، ترکیه و ایران بهعنوان چهار عنصر اصلی سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا، گفت: جمعبندی کلی بایدن این است که ترامپ درباره مساله فلسطین تند رفت و منطقه عربی را عملاً به دوقطبی که یک طرف آن دولتها و طرف دیگر ملتها و جبهه مقاومت حضور دارد، تبدیل کرده است و دولتهای سازشگر هم تاب مقابله با جبهه مقاومت را ندارند. وی افزود: طبیعتاً آقای بایدن با سیاست یکجانبه توسعه رژیم اسرائیل نمیتواند موافقت کند چون منطقه را ملتهب کرده و مخالفت با رژیم اسرائیل در منطقه را توسعه بخشیده است. وی با اشاره به نگاه بایدن به ترکیه گفت: ترکیه بهعنوان پایگاه متصل کننده ناتو در جنوب اروپا و شمال آسیا محسوب میشود و به نظر میآید که تدارک دوبارهای در روابط میان آمریکا و ترکیه اتفاق بیفتد و تفاهماتی در این زمینه شکل بگیرد. زارعی با اشاره به نگاه بایدن به ایران نیز اظهار داشت: سیاست منازعه شدید علیه جمهوری اسلامی ایران به نتیجه نرسیده و باعث شده تا جبهه آمریکا ضعیفتر شود. بنابراین سیاست دولت بایدن در قبال ایران، بهطور خود به خودی از برخوردهای حاد به سمت برنامهریزیهای درازمدت، حرکت خواهد کرد. این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به نگاه بایدن به عربستان، اظهار داشت: آمریکا معتقد است که وضع فعلی عربستان خطرناک است چون اولاً عربستان توان اداره جنگ سنگین یمن را ندارد و ادامه این جنگ میتواند حیات سعودی که برای آمریکاییها بسیار مهم است را به خطر بیاندازد و ثانیاً تکرویهای خاندان سلمان در محیط داخلی این کشور سبب چندپارچگیهایی شده و آینده این کشور را با ابهاماتی مواجه کرده است. زارعی افزود: بنابراین، بایدن در مسیر مهار سیاستهای عربستان حرکت خواهد کرد و شرایط به مناسبات آمریکای دوره اوباما بازخواهد گشت. منبع: روزنامه صبح نو
ارسال نظر