آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در ۹۱سالگی درگذشت
گورباچف قربانی اصلاحات
اشتباه گورباچف این بود که واشنگتن را نمیشناخت. یک رییسجمهوری آمریکا میتواند توافقهای امضاشده ازسوی رییسجمهوری سابق را فسخ کند. حتی اگر اسناد و مدارک امضاشدهای در کار باشد
میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، شامگاه سهشنبه در 91سالگی در پی یک بیماری طولانیمدت درگذشت.
گورباچف در سال1985، هنگامی که 54سال داشت، به قدرت رسید و برای دمیدن دوباره روح در کشوری که دچار رکود شده بود، دست به برخی اصلاحات زد. بسیاری عقیده دارند که آن اصلاحات موسوم به پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست(اصلاحات سیاسی) درنهایت باعث فروپاشی کشور شد. در کنار شکنندگی ساختار حکمرانی شوروی و تاثیر منفی اصلاحات گورباچف بر این ساختار که درنهایت به اضمحلال کل نظام شوروی منجر شد، بسیاری دیگر بر این باورند که مذاکرات اتمی گورباچف با رونالد ریگان، رییسجمهوری وقت آمریکا نیز تاثیر بسیار مهمی در پایان کار شوروی داشته است. اما بهانه مذاکرات چه بود و گورباچف چگونه فریب بازی ریگان آرتیست پیشه را خورد؟
جنگ روانی علیه شوروی، پیشزمینه خدعه آمریکایی
لازم به توضیح است که بهدلیل خطر رویارویی هستهای بین دو ابرقدرت (یعنی اتحاد جماهیر شوروی و ایالاتمتحده آمریکا) که میتوانست به نابودی هر دوی آنها بینجامد، هرگز جنگ گرمی بین ایشان درنگرفت اما آمریکا توانست از طریق جنگی مسالمتآمیز بر رقیب خود تفوق یافته و او را از پای درآورد. ریگان البته برای خلع قدرت سخت شوروی، مقدمات روانی و فرهنگی لازم را فراهم دید. ریگان برای اولینبار واژه «امپراتوری شیطانی» را درمورد اتحاد جماهیر شوروی به کار برد و از این طریق برای اقدامات خصمانه بعدی خود، زمینهسازی اخلاقی کرد. بدین معنی که با ارائه چهرهای شیطانی و سیاه از طرف مقابل، افکار عمومی را مستعد آن ساخت که هرگونه اقدام خصمانه ایالاتمتحده علیه شوروی را مبارزه با شیطان و پلیدی تلقی کنند.
تحریم شوروی در زمینه فناوری
ریگان همزمان با اینکه شوروی و گورباچف را به مذاکره بر سر سلاح هستهای تشویق میکرد، تحریمهای بینالمللی گستردهای علیه مسکو روا میداشت. یکی از این تحریمها، تحریمهای مربوط به حوزه فناوری بود. ریگان با اعمال تحریمهای گسترده بینالمللی صدور فناوریهای پیشرفته از آمریکا و متحدانش به شوروی را ممنوع کرد و این اقدام به همراه جذب نیروهای نخبه روسی و سایر کشورها، سبب شد تا شوروی در مسابقه پیشرفت فناوری، به صورت تصاعدی عقب مانده و ایالاتمتحده با شتاب دوچندان پیش رود.
کشاندن مسکو به رقابت تسلیحاتی فیک
ریگان برای تضعیف شوروی، علاوهبر افزایش هزینهکرد در حوزه نظامی، جنگ روانی گستردهای پیرامون طرح موسوم به «جنگ ستارگان» به راه انداخت. ریگان با تصویب بودجه موردنیاز برای جنگ ستارگان در سنای آمریکا، سبب قطع امید شوروی از موازنه نظامی با آمریکا شد و بدین ترتیب، ریگان جایگاه برتری را که در جستوجوی آن بود، بهدست آورد. از سوی دیگر و باتوجهبه اینکه مسابقه تسلیحاتی یکی از مهمترین مولفههای جنگ سرد بود، لذا با معرفی طرحهایی نظیر جنگ ستارگان ازسوی آمریکا، طرف مقابل یعنی شوروی نیز وادار میشد تا برای ارتقای جایگاه خود یا حداقل حفظ وضع موجود، منابع مالی زیادی را صرف اداره ارتش بزرگ خود و همچنین معرفی طرحهای دفاعی جدید و پیشرفتهتر کند و این به معنی میلیاردها دلار سرمایهگذاری در امور نظامی بود؛ سرمایههایی که در آن برهه خاص برای اقتصاد متزلزل شوروی نقش حیاتی ایفا میکردند و صرف کردن آنها در امور نظامی نتیجهای جز دامن زدن به وخامت وضعیت اقتصادی شوروی نداشت. بنابر برخی گزارشها، شوروی در آن زمان ارتشی داشت که 25درصد تولید ناخالص ملی را مصرف میکرد و لذا هزینهای که باید صرف سرمایهگذاری در بخش غیرنظامی و رفاهی میشد، به مصرف ارتشی میرسید که بزرگترین ارتش دنیا به لحاظ تعداد نفرات و تسلیحات در اختیار محسوب میشد اما فاقد کارایی لازم بود.
فریب با اسم رمز مذاکره
همزمان با جنگ روانی منفی آمریکا علیه نظام شوروی، محافل غربی نگاه خوشبینانهای به رهبری گورباچف بر حزب کمونیست داشتند؛ بهگونهای که از او چهرهای اصلاحطلب و پیشرو که قصد دارد با تعامل و سازش با غرب کژیهای ساختاری در شوروی را رفع کند، ترسیم کردند. آغوش باز غرب به روی گورباچف به حدی بود که مجله تایم، با انتشار تصویر رهبر شوروی، او را بهعنوان چهره سال خود برگزید. ارائه تصویر مصلحانه از گورباچف ازسوی غرب، این توهم را در ذهنیت او و مشاورانش ایجاد کرد که آمریکا با رفع خصومت دیرینه، خواستار پایان کشمکش میان دو قطب شرق و غرب است. بر همین اساس، گورباچف پیمانها و توافقات زیادی با غربیها امضا کرد که «ضمانت اجرای» آنها بههیچوجه مشخص نبود. حتی وقتی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای امضا شد، روسها به تعهداتشان بهطور دقیق عمل کردند اما هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد آمریکاییها هم به تعهدات خود عمل کردند.
فروریختن دیوار برلین، تسریع فروپاشی شوروی
ضربه دیگری که آمریکای ریگان به اعتماد گورباچف زد، مربوط به ماجرای دیوار برلین و وعده شفاهی آمریکاییها به روسها مبنی بر پیش نیامدن ناتو بهسمت مرزهای شوروی بود. اوایل فوریه سال1990 آمریکاییها پیشنهادی برای مصالحه به مقامهای شوروی پیشنهاد کردند. در روز نهم فوریه همان سال، جیمز بیکر، وزیر امورخارجه وقت آمریکا به سران شوروی پیشنهاد کرد که واشنگتن در ازای همکاری مسکو در موضوع آلمان میتواند به این کشور ضمانتهای مستحکمی بدهد، مبنی بر اینکه ناتو «یک اینچ به سمت شرق توسعه پیدا نکند». تنها یک هفته بعدتر گورباچف با آغاز مذاکرات اتحاد دوباره آلمان موافقت کرد. هیچ توافق رسمی میان دو طرف در این خصوص امضا نشد. گورباچف با متمایل شدن آلمان بهسمت غرب موافقت کرد و قرار بود، آمریکا جلوی توسعه ناتو را بگیرد. وعده عدم توسعه ناتو بهسمت مرزهای شوروی نیز مانند سایر وعدههای آمریکا اجرایی نشد و اکنون میبینیم که یکی از دلایل بروز بحران در اوکراین، استقرار نیروهای ناتو در مرز فدراسیون روسیه بود. آمریکا نهتنها به وعده خود عمل نکرد، بلکه طی سالهای بعد با استقرار نیروهای نظامی وابسته به خود در نزدیک مرز روسیه، زمینه تشدید ناامنی در شرق اروپا را فراهم آورد.
مقام سابق دولت آمریکا: رییسجمهوری آمریکا میتواند توافق رییسجمهوری قبلی را فسخ کند
درباره خوشبینی گورباچف به آمریکا، اظهارنظر پاول کرگ رابرتس، معاون سابق وزارت خزانهداری آمریکا در گفتوگو با خبرگزاری اسپوتنیک، شاید جالب به نظر برسد. او اخیرا اظهار کرده بود: «اشتباه گورباچف این بود که واشنگتن را نمیشناخت. یک رییسجمهوری آمریکا میتواند توافقهای امضاشده ازسوی رییسجمهوری سابق را فسخ کند. حتی اگر اسناد و مدارک امضاشدهای در کار باشد، باز این گزاره صادق است، حال آنکه درخصوص تعهد عدم گسترش ناتو هیچ سندی امضا نشد و دولت فاسد کلینتون ادعا کرد که چنین توافقی هرگز صورت نگرفته است».
ارسال نظر