|
شناسه خبر: 9304

طوفان مجازی علیه افزایش چندبرابری و غیرقانونی اجاره‌بها

چهاردیواری، اختیاری؟

التهاب بازار و افزایش چندین‌برابری اجاره‌بها در شهرهای کوچک و بزرگ، موضوعی است که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن عبور کرد. در سال‌های گذشته، پدیده‌هایی مثل گورخوابی و پشت‌بام‌خوابی در کلان‌شهر تهران زنگ هشداری بود که هنوز هم صدای ممتد آن به گوش می‌رسد و هربار با شنیدن و خواندن این قبیل اخبار، اهمیت این موضوع را یادآور می‌شود.

چند روز پیش توئیت دردناکی منتشر شد که در آن سروش خسروی، خبرنگار همشهری، نوشته بود: «دوست و همکار نازنینی را از دست دادیم.» شرح ماجرا هم از این قرار بود که صاحبخانه اجاره‌بهای فریدون بهرامی را از 4میلیون تومان به 15میلیون تومان افزایش داده بود و بهرامی شب خوابید و صبح به‌واسطه رنجی که بر دوشش سنگینی می‌کرد، دیگر بیدار نشد. این روزها، روزهای عجیبی در بازار معاملات ملکی است و توئیت‌های فضای مجازی گویای این ماجراست. به همین بهانه می‌خواهیم کمی بیشتر درباره فصل جابه‌جایی‌ها و واکنش مردم حرف بزنیم.

صدر حسرت یک‌متر زمین
«روی کره‌زمین به این بزرگی حتی یک‌متر زمین هم ندارم.» در میان همه‌ توئیت‌های منتشرشده در چند روز گذشته و حرف‌هایی که درباره اجاره‌بها مطرح می‌شود، این توئیت یکی از دردناک‌ترین آن‌ها بود. دیروز فرهیختگان گزارشی منتشر کرد و در آن نوشت که قیمت زمین در تهران و در 30سال گذشته افزایشی هزار برابری را تجربه کرده ‌است. افزایشی که به‌سختی در ذهن مان می‌گنجد و شاید فقط برای قشری ملموس باشد که سال‌هاست در حسرت خرید خانه زندگی می‌کند. این روزنامه افزایش نجومی قیمت ملک را با افزایش قیمت دلار در بازار آزاد و سکه مقایسه کرده است که در نمونه اول، افزایش بها 160برابر بوده است و در نمونه دوم، افزایشی 690برابری را تجربه‌ کرده‌ایم. همین چند جمله کافی است تا متوجه شویم وقتی از قیمت زمین و رانت در بازار مسکن حرف می‌زنیم، دقیقا چه می‌گوییم و وقتی از لزوم مالیات بر خانه‌های خالی و خانه‌های گران‌قیمت می‌نویسیم، چرا این موضوع تا به این اندازه برایمان مهم است. زمین در بازار مسکن ایران گاه تا 70درصد قیمت یک خانه را تشکیل می‌دهد. زمین به کالایی تبدیل شده است که قابل تولید نیست و امروز در اختیار عده‌ای معدود قرار دارد؛ عده‌ای که روزبه‌روز رشد می‌کنند، شهر را می‌بلعند و سایر مردم را به‌سمت حاشیه شهر هدایت می‌کنند. بازار مسکن ایران، جولانگاه دلال‌هایی است که این تورم باورنکردنی و عجیب را در این سالیان برایمان رقم زده‌اند. تهران پنجمین شهر گران دنیا برای خرید خانه و نسبت به درآمد شهروندانش است و از طرفی، اصل31 قانون اساسی کشور را به‌کلی زیر سؤال برده ‌است. اصلی که می‌گوید «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آن‌ها که نیازمندترند به‌خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند». 

فریاد مجازی مستأجران 
این روزها فضای مجازی پر از هشتگ‌های حمایت از مستأجران است. دولت سقف افزایش اجاره‌بها را در تهران 20درصد اعلام کرده است، اما ارقام مطرح‌شده در فضای مجازی به‌خوبی نشان می‌دهد که این قوانین روی کاغذ زیبا و رسا هستند، ولی در واقعیت عملی نمی‌شوند. دیروز تصویری از یک پنت‌هاوس در الهیه تهران منتشر شد که جای تأمل داشت. ودیعه این خانه، 35میلیارد تومان تعیین شده بود و همه‌ این‌ها درحالی است که خانه‌های مردم در کلان‌شهرها هر روز بیشتر به سوئیت‌های مجردی و خانه‌های دانشجویی شبیه می‌شود و رؤیای خرید خانه بیشتر رنگ می‌بازد. داشتن سرپناه، کار، آموزش و بهداشت، حداقل‌های یک زندگی است و امروز وقتی به افزایش جرائم و مسائل اجتماعی مانند طلاق، هم‌باشی، انتخاب زندگی بدون فرزند و هزارویک معضل طرح‌شده دیگر می‌پردازیم، باید در کنار آن نیم‌نگاهی هم به اوضاع‌واحوال نیازهای اولیه مردم برای زندگی بیندازیم. افزایش اجاره‌بها در کلان‌شهرها تأثیری مستقیم بر کیفیت زندگی اجاره‌نشینان می‌گذارد، اما این تأثیر به‌صورت غیرمستقیم روی زندگی همه‌ شهروندان نمود پیدا می‌کند. اگر امروز خودمان به داد خودمان نرسیم و جانب اعتدال را رعایت نکنیم، آب که وارد کشتی شود، همه‌ ما را غرق می‌کند. کاربران توئیتر افزایش اجاره‌بها را این‌طور توصیف می‌کنند که «کابوس مسکن یعنی اینکه خانه‌ای را که تا همین چندسال پیش به خریدش فکر می‌کردی، حالا توانایی اجاره‌کردنش را هم نداری». هشتگ‌های کابوس مسکن، اجاره‌بها و البته هشتگ‌هایی که از صاحبخانه‌ها می‌‌خواهند هوای مستأجران را داشته باشند، هشتگ‌های ترند این روزهای توئیتر هستند. امروز صاحبخانه‌ها می‌توانند با درنظرگرفتن قانون افزایش اجاره و احترام به قانون، به خودشان و مستأجران هم احترام بگذارند و از تکرار اتفاقات تلخی که بر اثر فشارهای روانی و اقتصادی مردم رقم می‌خورد، جلوگیری کنند. در کنار همه‌ اتفاقات ناراحت‌کننده بازار مسکن، این روزها انتشار تصاویری از مهربانی صاحب‌خانه‌ها و هم‌دردی آن‌ها با مستأجران هم منتشر شده است که جای امیدواری دارد. روح زندگی جمعی و حمایت و همدلی در ایران مان هنوز زنده است و آنچه به آن خوش‌بینیم، حمایت مردم از مردم است؛ حمایتی که در روزهای سخت بیشتر به آن نیازمندیم و می‌تواند راه را بر مشکلات فراوان آینده سد کند. 

 

ارسال نظر