زنگ خطر تالابها
علی ارواحی متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی / تدوین و تصویب برنامههای مدیریتی بهتنهایی زمینه حفاظت و احیای تالابهای کشور را فراهم نمیکند و چه بسا با گذشت زمان، اینگونه تداعی شود که برنامههای مدیریتی کمکی به مدیریت یکپارچه و حفاظت موثر تالابها نکرده و اعتماد ذینفعان نسبتبه سودمندی این دست برنامهها، از دست برود
در گذشته مدیریت تالابهای کشور از مجرای تدوین و اجرای برنامههای مدیریت مناطق چهارگانه و صرفا ازسوی سازمان حفاظت محیطزیست تعقیب و عملیاتی میشد تا اینکه به مرور زمان و بهواسطه تشدید مخاطرات پیش روی تالابها مشخص شد که حفاظت و مدیریت این زیستبومهای ارزشمند، نیازمند مشارکت موثر، همکاری و تعامل بخشهای مختلف اجرایی، جوامع مدنی و بهرهبرداران محلی است و نمیتوان از سازمان حفاظت محیطزیست بهتنهایی انتظار داشت تا این مهم را محقق سازد. بر همین اساس و از حدود 15سال پیش بود که رویکردهای مشارکتی و جامعنگر در مدیریت تالابهای ایران در دستورکار سازمان حفاظت محیطزیست قرار گرفت که البته در زمان خود تحولی بزرگ، حرکتی روبه جلو و توفیقی شایانتوجه، به شمار میآمد.
از آن زمان تاکنون برای بیش از 20تالاب کشور برنامههای مدیریتی تدوین و در سطوح مختلف تصویب و ابلاغ شدهاند که از آن جمله میتوان به برنامههای مدیریت تالابهای پریشان، شادگان، ارومیه، انزلی، میانکاله، قرهقشلاق، قوریگل، میقان، چغاخور، زریوار، هامون، حله، بختگان، آلاگل، گاوخونی، نوروزلو، سولدوز، کانیبرازان و حرای میناب اشاره کرد. سوال اینجاست که چرا با وجود تدوین و تصویب برنامههای مدیریتی برای برخی از تالابها و بهرهمندی از اسناد بالادستی نظیر ابلاغیه سیاستهای کلی محیطزیست ازسوی مقامرهبری در سال۱۳۹۴ مبنی بر ضرورت مدیریت جامع، هماهنگ، مشارکتی و نظاممند منابع حیاتی و مقابله با تهدیدات محیطزیستی، یا تصویب قانون حفاظت و احیای تالابهای کشور ازسوی مجلس در سال۱۳۹۶ و مقدم شناختن حقابه محیطزیستی تالابها بر کشاورزی و صنعت، یا همچنین تاکید بر اجرای برنامه عمل، حفاظت، احیا، مدیریت و بهرهبرداری مناسب از تالابهای کشور با مشارکت سایر دستگاههای اجرایی و جوامع محلی موضوع ماده۳۸ بند دال از برنامه ششم توسعه کشور، و بالاخره شکلگیری ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالابهای کشور در سال۱۳۹۸، روزبهروز تالابهای ما شکنندهتر و ناپایدارتر میشوند و انتظار میرود فهرست تالابهای در معرض خطر (مونترو) درصورت درخواست کشور و بهروزرسانی اطلاعات تالابهای ثبتشده در کنوانسیون رامسر، به مراتب طولانیتر شود و تالابهای پریشان، گاوخونی، میانکاله و قوپی باباعلی نیز به این فهرست اضافه شوند.
در ادامه با نگاهی به وضعیت بحرانی تالابهای کشور میتوان پرسید که هدف از تدوین این دست برنامههای مدیریتی چه بوده است؟ آیا صرفا بهمنظور رفع تکلیف و ارائه گزارش عملکرد، تهیه شدهاند یا مقصود از نگاشتن آنها حفاظت هرچه موثرتر و احیای زیستبومهای تالابی بوده و انتظار میرفته که با اجرای این برنامهها، کارکردها، تولیدات و خدماتی که تالابهای کشور ارائه میدهند، برقرار بماند و همچنین بقای آنها برای نسلهای آتی تضمین شود؟
درحالحاضر متاسفانه غالب تالابهای کشور ازجمله انزلی، میانکاله، پریشان، بختگان، گاوخونی، زریوار، شادگان، کافتر، هورالعظیم، میقان، هامون و ارومیه که بیش از یک دهه از شرایط ناپایداری بهسبب تخصیص نیافتن حقابه محیطزیستی، تغییر کاربری اراضی، تجمع رسوبات، ورود گونههای غیربومی و تخلیه منابع آلاینده، متاثر بودهاند، همچنان با این مخاطرات دستبهگریباناند و شاهد تشدید تهدیدات پیش روی آنها هستیم؛ از اینرو میتوان نتیجه گرفت که متاسفانه این برنامهها تاکنون بیش تر روی کاغذ بوده و بهطور موثر اجرایی نشدهاند. از سوی دیگر، طرح پرسشهای فوق درراستای بیاعتبار کردن برنامههای مدیریت تالابها نبوده و نیست، چراکه قطعا با برنامه کار کردن همراه با نگاهی جامع و در بستری مشارکتی، ضرورتی است که ما به آن شدیدا نیاز داریم. آنچه در این یادداشت موردتوجه قرار گرفته تاکید بر این نکته است که تدوین و تصویب برنامههای مدیریتی بهتنهایی زمینه حفاظت و احیای تالابهای کشور را فراهم نمیکند و چه بسا با گذشت زمان، اینگونه تداعی شود که برنامههای مدیریتی کمکی به مدیریت یکپارچه و حفاظت موثر تالابها نکرده و اعتماد ذینفعان نسبتبه سودمندی این دست برنامهها، از دست برود.
بنابراین نیاز است تخصیص اعتبار و اجرای اقدامات اولویتدار برنامههای مدیریتی ازسوی هریک از بخشهای اجرایی دستاندرکار در مدیریت تالابها همراه با نظارت دقیق بر تحقق اهداف بلندمدت و کوتاهمدت برنامههای مدیریتی، مورد توجه جدی قرار گیرد که البته نقش ستادهای ملی و استانی مدیریت تالابها و سازمان برنامهوبودجه کشور در این مهم بسیار کلیدی است. علاوهبراین ضروری است که سازمان حفاظت محیطزیست، سالانه گزارشهای نتیجهمحوری درباره بهبود یا افت شاخصهای سلامت تالابها و میزان پیشرفت اجرا و اثربخشی برنامههای مدیریت تالابها ارائه کند. همزمان نیاز داریم تا بیش از پیش سطح آگاهی، دانش، مشارکت و مهارت عموم ذینفعان دولتی و غیردولتی و بهرهبرداران محلی تالابها را ارتقا دهیم. علاوهبر این ضروری است تا دانش خود را نسبتبه گذشته و باتوجهبه نیاز امروز تالابهای کشور، بهروز کنیم و این امکان را فراهم کنیم تا ایدههای نو، علم روز دنیا و ابتکارات خلاقانه در فرایند تدوین و اجرای برنامه مدیریت تالابها، فرصت ابراز پیدا کنند و به کار گرفته شوند. همچنین ارزیابیهای دورهای کمک شایانی است برای شناسایی نقاط قوت و ضعف فرایند تدوین و اجرای برنامههای مدیریت تالابها که متاسفانه تاکنون مغفول مانده یا بهطور سطحی انجام پذیرفت است. امید است بیشازپیش به چرایی روی کاغذ ماندن برنامههای مدیریت تالابها توجه شود و موانع، شناسایی و برطرف شوند. علاوهبراین، در همکاری موثر دولت و مجلس، ضمانتها و پشتوانههای اجرای برنامههای مدیریت تالابها در متن برنامه هفتم توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، بیشازپیش تقویت شود.
ارسال نظر