«صبحنو» همزمان با پخش «خسوف» با همایون اسعدیان و مازیار میری به گفتوگو نشست
حرفهایمان را در ایران میزنیم
همایون اسعدیان و مازیار میری از سینماگران شناختهشده کشورمان هستند. اسعدیان چندین فیلم و سریال مشهور ساخته که از بین آنها میتوان به «راه بیپایان»، «طلا و مس»، «بوسیدن روی ماه» و «لحظه گرگ و میش» اشاره کرد.
پنج سالی از آخرین فیلم سینمایی شما یعنی «سارا و آیدا» میگذرد؛ دلیل این دوره کمکاری چه بود؟
میری: یکی از دلایل آن مسائل شخصی است؛ یکسال و نیم قبل از این ماجرا با آقایان اسعدیان و ترابنژاد درگیر نگارش فیلمنامهای بودیم. شرایط واقعا به وجود نیامده بود و در این مدت درباره یکی، دو سناریو با آقای اسعدیان حرف زدیم ولی به نتیجه نرسیدیم که کار کنیم. بعد از آن نیز درگیر تولید این سریال شدیم که تا 20روز دیگر پایان مییابد.
آقای اسعدیان! قبل از «خسوف» قرار بود سریال دیگری را خودتان بسازید. درست است؟
اسعدیان: بله درست است. ما الان حدود سه سالی است که درگیر این پروژه هستیم. قبل از پروژه آقای میری، سریالی به نام «ناجورها» بود که مربوط به دفتر آقای ایرج محمدی و آقای طلوعی میشد و قرار بود آن را بسازیم. هشتماهی روی فیلمنامه آن کار کردیم و درنهایت کار راضیکننده نبود و من از آن کار انصراف دادم. الان ظاهرا نویسندگان آن عوض شدند که فضایی کمدی داشت و برادران کایدان آن را به نگارش درمیآوردند. بعد از انصراف بنده، آقای اطیابی آمدند و با تیمی دیگر و داستانی دیگر فیلمنامه نوشته شد.
احساس میکنم در شما روحیه جسورانهای وجود دارد که در بیشتر آثارتان بهویژه در سریالها بهسمت بازیگران جوان مشهور کمتر میروید و عمدتا هم موثر بوده است؛ برای مثال، در سریال «لحظه گرگومیش» یا در همین اثر. ریسک بالایی ندارد؟
اسعدیان: مشکلی که اکنون در تلویزیون با آن مواجهیم این است که نسل بازیگری 20سال پیش آمدند که جوان بودند اما الان به حدود 40 تا 50سال رسیدهاند و نسل تازهای پس از آنها نیامدند. طبیعی است و دوره فترتی رخ داده است. متاسفانه میبینیم که هم خانمها و هم آقایان همچنان نقش جواناول را بازی میکنند که برای مخاطب شکل مسخرهای را پیدا میکند و بهنوعی توهین به شعور مخاطب است؛ البته صرفا به این دلیل است که تماشاگر آنها را میشناسد و پلتفرمها هم خیالشان راحت است که بازیگر شناختهشده دارند. ما در کار آقای میری چند بازیگر 26،25ساله میخواستیم. 5 یا 6ماه هم درباره اینکه کدام بازیگر شناختهشده قادر به ایفای این نقشهاست، بررسیهایی انجام دادیم. خوشحالم که با آقای میری همنظر بودیم؛ اگرچه برای پلتفرمها از نظر مارکتینگ کار خطرناکی است و میگویند این کار را انجام ندهیم. سریالی که اسمهای معروفی در آن نیست ریسک اقتصادی دارد تا جا بیفتد. آقای میری و تیم کارگردانی وقت زیادی گذاشتند، تعداد زیادی دختر و پسر جوان آمدند و تست دادند تا به این انتخابهای آخر رسیدیم. خوشحالم که از نظر شما هم ما ضرر نکردیم و توانستیم از بین این افراد نیز چند چهره جدید به تلویزیون و سینما معرفی کنیم.
این چالش بزرگی است چون جنس مخاطب نمایش خانگی با سینما متفاوت است. در نمایش خانگی مخاطب براساس نام بازیگر سریال را انتخاب میکند. اگر خسوف یک چهره شناختهشده داشت احتمالا پرمخاطبترین سریال چند وقت اخیر میشد. آقای میری آیا شما با چنین چالشی در نزد خود مواجه بودید؟
میری: خیر. اصولا من همیشه با بازیگران حرفهای و چهره کار کرده بودم. من مدیون حمایت تهیهکننده و تیمی هستم که با آنها کار کردم.
اگر آنها نبودند من نمیتوانستم با اطمینانخاطر چنین روندی را پیش بگیرم و حتی راضی شده بودم با بازیگرهای درجهسوم و چهارم که اندکی چهره هستند کار کنم و نگران بودم؛ هم نگران دیده شدن و هم نگران اینکه اگر این اتفاق رخ دهد چه میشود. اطمینانخاطری که بنده از تهیهکننده میگرفتم باعث شد که پیش بروم و این ریسک را بپذیرم. بیشترین ریسک را تهیهکننده کرد و کمک گروه کارگردانی بود که زمان زیادی گذاشتند و تست گرفتند. در جاهایی بنده پشیمان شده بودم، زمان خیلی زیادی برد ولی الان خیلی راضی هستم از اینکه این حمایت از من صورت گرفت و دلگرم شدم تا این کار را انجام دهم. درحالحاضر دوستان سینمایی مرتبط با من تماس میگیرند تا بعد از اتمام کار این بازیگران را به خدمت بگیرند و منتظرند تا کار آنها تمام شود و به آنها کارهای تازه پیشنهاد کنند. من بهشدت با این بچهها راحتتر کار کردم و راحتتر توانستم با آنها گفتوگو کنم و آنها انرژی بسیار زیادی در کار گذاشتند؛ شاید انرژیای بیشتر از بازیگران شناختهشده که تاکنون با آنها کار کردهام، چون حرفهایها نه زمان آنچنانی دارند و نه انگیزهای برای اینکه این همه انرژی در کار بگذارند.
آیا پلتفرم هم در این روند با شما همکاری کرد؟
اسعدیان: پلتفرمها نگرانی خود را داشتند و میخواستند هرجور شده از بازیگران شناختهشدهتر استفاده شود ولی درنهایت با ما همکاری کرده و به ما اعتماد کردند. ما در سالهای آینده در این پلتفرمها با حجم بسیار زیادی از سریالها روبهرو خواهیم شد؛ درنتیجه برای این سریالها طبیعتا به بازیگران بیشتری نیاز داریم. تماشاگر قطعا خسته خواهد شد وقتی هر شب بخواهد سریالی ببیند و در همه سریالها همان بازیگران تکراری وجود داشته باشند؛ اتفاقی که در تلویزیون بهشدت در حال رخدادن است و یواشیواش این امر آزاردهنده خواهد شد، حتی اگر شما بهترین بازیگر را به کار بگیرید. در سینما هم همینطور اگر همزمان چهار فیلم از یک بازیگر روی پرده باشد، حال تماشاگر را بد میکند. نیاز داریم که بازیگر جدید تربیت کنیم و در سنین مختلف به همه فرصت دهیم. چه خوشمان بیاید و چه نه، شبکههای جم بیننده دارند اما مخاطبان بازیگران آنها را نمیشناسند، پس چطور این همه بیننده دارند؟ آنها با قصه، فیلمنامه و جذابیتهای بصریای که ایجاد میکنند این مخاطب را جذب کردهاند. ما و پلتفرمها باید نگاه خود را به سمتی ببریم که اگر سال دیگر میخواهیم ۳۰سریال تولید کنیم نیاز به تنوع بازیگر داریم. در ترکیه، در مراکز استانها بهجای نگاه آموزشگاه بازیگری که بیشتر کاسبی است، آنها با نگاه صنعتی شروع به تولید و تربیت بازیگر برای تولیداتشان کردهاند و نگاه کنید که در همه سنین افرادی را دارند که در سریالها و سینمای آنها بازی میکنند. وقتی در ایران میخواهیم یک مرد حدود چهلوچند ساله داشته باشیم، برای بازی در یک نقش با چهار نفر عمدتا روبهرو هستیم که این چهار نفر هم ممکن است سر کار باشند و دیگر کنار آنها کسی نیست. آسیبشناسی آن هم این است که بهطرز حیرتانگیزی دستمزد بازیگران بالا رفته است؛ مثلا میدانم که بازیگری برای سریال نمایش خانگی دستمزد چهارمیلیارد تومانی میگیرد؛ نتیجه آن خواهد شد که دستمزدهای پشتصحنه را بهشدت تضعیف میکنند و همه بودجه صرف بازیگر میشود. عواقب بعدی آن نیز این است که بازیگرها با هم گنگ شده و تبانی میکنند که دستمزد را بالا و بالاتر ببرند؛ درنتیجه وقتی بازیگری چند برابر کارگردان دستمزد دریافت میکند به حرف کارگردان گوش نخواهد داد و تعیینکننده خودش خواهد بود. طی چند سال اخیر، فاصله طبقاتی وحشتناکی در سینما به وجود آمده است. در این زمینه باید شورایعالی تهیهکنندگان برخورد بسیار صحیح و فوری داشته باشد.
بهعنوان یک متخصص، نظرتان درباره سریالهایی که خوانندگان در آنها حضور دارند، چیست؟
اسعدیان: از هر حرفهای ممکن است کسی وارد عرصه بازیگری شود، مگر پژمان جمشیدی نبود؟! او نیز وارد شده و همزمان فوتبالیستهای زیادی وارد عرصه بازیگری شدند ولی آیا آنها موفق بودند؟ من در این زمینه اشکالی نمیبینم، خروجی آن مهم است. اگر فکر صنعت تصویر هستیم باید همه جوانب را در نظر بگیریم؛ مثلا دستیار صحنه که چند ماه از صبح تا شب میدود و 8-7 میلیون حقوق میگیرد و اگر کار تمام شود، ممکن است چند ماه بیکار باشد تا سرکار جدید برود دچار مشکل خواهد شد چون پساندازی ندارد. درصورتیکه بعضی از بازیگران که میلیاردی حقوق میگیرند اگر چندین سال هم کار نکنند بهجایی برنخواهد خورد. بعضی بازیگران هستند که حتی اگر عکسشان را در خیابان بزنید کسی آنها را نمیشناسد ولی میآمدند و میخواستند که ماهانه حقوق ۳۰۰میلیونی دریافت کنند. من قبلا درمورد این سلبریتینماها که کسی آنها را نمیشناسد در خانه سینما هم هشدار داده بودم ولی کسی گوشش بدهکار نیست. ریشهیابی گسترده و مفصلی دارد. میدانید چرا این امر در ایران اتفاق میافتد و در آمریکا نه؟ چون در آمریکا اگر یک سرمایهگذار یک دلار سرمایهگذاری کند باید در پایان یک دلار و ۱۰سنت برداشت کند ولی در ایران میلیاردها دلار پول میگذارند برای اینکه دیده شوند و اگر هم سرمایه بازگشتی نداشت چندان مهم نیست یا از منابع دولتی استفاده میکنند که آن هم به بازگشت سرمایه فکر نمیکنند. اگر قرار بود از جیب خودشان این پولها را بدهند آیا اینگونه دستودلبازی میکردند؟
آقای میری نظر شما چیست؟
میری: حتی میبینیم برخی سریالها که الان چند بازیگر مطرح دارند در جدول سریالها کمترین مخاطب را دارند. دوستان منتقد هم نقدهایی را بعد از سه قسمت از «خسوف» مطرح کرده و گفته بودند که چقدر خوب شده که در این سریال از بازیگران تازه استفاده شده است؛ از این اظهارات معلوم بود دغدغه منتقدان هم از همین جنس است. در بیانیه تهیهکنندگان هم درباره «خسوف» به همین امر اشاره شده است. اگر این امر در همه پروژهها رخ نمیدهد به این دلیل است که بعضی فکر میکنند که باید همه سود خود را در همان برخورد اول بگیرند و این امر فقط با حضور یک بازیگر حرفهای در سریال یا فیلم آنها رخ خواهد داد. بعضیاوقات پولهای مشکوکی وارد میشود که باید به بازیگر چهره برسند و شما نمیتوانید بگویید من فیلمی با چهرههای جدید ساختهام؛ به همین دلیل از بازیگران شناختهشده استفاده میشود.
راه دررو هم دارند؟!
میری: بازیگران روشهای جدیدی هم در دریافت پول دارند که معمولا پول نقد نمیگیرند و فقط ارز دیجیتال میگیرند تا بتوانند از مالیات فرار کنند. اصطلاحی هم وجود دارد که میگویند کله نداریم مثلا باید شما یک کله یا یک سلبریتی داشته باشید تا گرد آن جمع شوند و جذب سرمایهگذاری کنید.
الان بین پلتفرمها هم رقابت شدیدی برای جذب بازیگران شناختهشده در سریالهای پربازیگر وجود دارد. زمانی در سریالها هم این اتفاق افتاد؛ مثلا از من در سریال «گاوصندوق» خواستند فلان بازیگر را بیاورم که بابتش پول خوبی میدادند. در آن زمان هم این رقابتها وجود داشت چون مدیران شبکهها نزد مدیر سازمان رقابت داشتند. هیچکس به من نمیگفت که شما دو ماه بیشتر روی فیلمنامه وقت بگذار و کار کن یا اینکه تصویربردار تو کیست؟ فقط به ویترین نگاه میکردند و بازیگر را مدنظر داشتند. من در اینجا شانسی که آوردم این بود که این اتفاق در مرحله فیلمنامه افتاد و زمان زیادی برای فیلمنامه گذاشته شد. من تا آخرین روز فیلمبرداری نگران بودم و بیشتر این امر را مدیون آقای اسعدیان و گروه هستم چون من جرات چنین ریسکی را نداشتم.
برویم سراغ بحث درباره ساترا. برخی کارگردانان سریالهای نمایش خانگی مانند آقای مهدویان از روند کار با ساترا راضی نبودند. شما چه تعاملی با آنها داشتید؟
میری: قانون میگوید که شما برای اینکه سریال نمایش خانگی بسازید باید فیلمنامه خود را به وزارت ارشاد ببرید و در قسمتی از وزارتخانه تایید آن را بگیرید. قبل از این ارشاد این کار را انجام میداد و دوستان ما نیز با آن کار میکردند. آقای سیروس مقدم در تلویزیون سریالی داشتند و با روبیکا هم کار میکردند. وزارت ارشاد نیز با گروهی که پروانه نمایش را صادر میکرد و از طرف مجلس شورای اسلامی هم مورد تایید قرار گرفته بود اعمال نظر میکرد؛ در دو مرحله ساخت و نمایش. الان ما از وزارت ارشاد مجوز داریم ولی نهاد نظارتی وجود دارد که برای ساخت جداگانه نظارت میکند. ما در مرحله سناریو و گفتوگو با مجموعه ساترا دچار تفاوت نگاه شدیم. در این زمینه به آقای اسعدیان اعتماد کردند و ایشان رفتند و گفتوگو کردند و شخص دیگری آمدند و وارد موضوع شدند که الان با اصلاحاتی که انجام شده کار دارد پیش میرود و باب گفتوگو باز است اما تفاوت نگاه وجود دارد. ما با نگاهی با وزارت ارشاد کار میکردیم و مجوز میگرفتیم، حالا نهاد دیگری وارد شده که میخواهد نگاه ما را تغییر دهد و شبیه نگاه غالب در تلویزیون کند. این کار باعث میشود که نمایش خانگی بیننده فراتر از تلویزیون را که میتوانست با خود بیاورد، دور کند. شما نمیتوانید شبیه جامعهای که میبینید فیلم بسازید.
این رقابت را از بین نمیبرد؟
بنایی که تلویزیون گذاشته از نظر من اشتباه است و دارد با جامعه امروز، پوشش، نگاهشان، روابط و لحن آنها فاصله میگیرد. به نظر من، در راهاندازی سریالهای نمایش خانگی این فکر وجود داشت که به مردم نزدیکتر شوند و کاری هوشیارانه بود. درحالحاضر میخواهند برگردند و شبیه همان سریالهای تلویزیون شوند و در این شرایط مخاطب از دست میرود و سازندگان ناراضی میشوند و کارها شبیه چیزهای میشود که تاکنون کار کردهایم.
به نظر شما راهکار صلح میان تلویزیون و پلتفرمها چیست؟ رسانه ملی همچنان رسانه مرجع کشور است. آیا نمیشود هرکدام از اینها کار خودشان را بکنند؟ آیا این صلح میتواند اتفاق بیفتد؟
اسعدیان: خیر، یکی از مشکلات ما این است که درمورد همه جملهها ابهام وجود دارد. برداشت من از صوت و تصویر فراگیر با برداشت آقایان از صوت و تصویر فراگیر فرق دارد. از نظر من، پلتفرمها صوت و تصویر فراگیر نیستند. آقایان تفسیر میکنند که چون در خانهتان میتوانید پول بدهید و آن را تماشا کنید صوت و تصویر فراگیر هستند که این تفسیر غلطی است؛ پس با این تفسیر، من «دیویدی» را که قبلا میخریدم و خودم به خانه میبردم و میدیدم و تئاتر هم باید زیر نظر تلویزیون بروند و حتی سینما هم جزو صوت و تصویر فراگیر قرار میگیرد. این تفسیر غلط در نهایت با شکست مواجه خواهد شد؛ همان اتفاقی که برای قانون منع استفاده از تجهیزات ماهوارهای رخ داد؛ این قانون هنوز هم وجود دارد ولی چون ما پذیرفتهایم که جهان این رویکرد را دارد پس در نهایت کسی با این قانون در مجلس کاری ندارد. ما نباید نگران پلتفرمها باشیم، بلکه ما با سریالهای اینستاگرامی روبهرو خواهیم شد و سریالهای دو تا سهدقیقهای که مخاطب هم دارند. جهان آینده شاید همین جهان باشد چون سرعت دارد بهگونهای پیش میرود که مردم دیگر حوصله سریالهای طولانی را نداشته باشند و بهسمت سریالهای ۱۰دقیقهای بروند. تلویزیون ما هیچوقت جنبه رقابت نداشته و ترجیح میدهد که رقیب را محو کند. من سالها پیش این را با آقای علیعسگری گفتم که این کاری که شما میخواهید بکنید پاک کردن صورتمساله است. دارند سعی میکنند کاری کنند که پلتفرمها تعطیل شوند، چرا؟ چون جرات مقابله با آنها را ندارند. تا زمانی که این نگاه و این قدرت وجود دارد -این نگاه ناشی از قدرت است- که چون قدرت در دست ماست پس میتوانیم پلتفرمها را تعطیل کنیم؛ مثلا تلوبیون را به یک پلتفرم تبدیل میکنیم چون قدرت در دست ماست و آن را مجانی هم میکنیم.
اصلا چنین نگاهی میتواند رویکرد کلان فرهنگی انقلاب باشد؟
اسعدیان: تلویزیون بینندهای دارد که قابلرقابت با هیچ پلتفرمی نیست و در دسترس همه حتی در شهرستانها قرار گرفته است. پس پلتفرمها بیننده تلویزیون را نگرفتهاند، بلکه پلتفرمها بینندگان سریالهای جم را گرفتند. که از نظر ما بسیار هم بهتر از تماشای شبکه جم است. اگرچه بنده معتقدم که آنها حرفهایتر از ما این سریالها را میسازند؛ البته نمیخواهم ارزشگذاری کنم. ما تا زمانی که نگاه غلط را اصلاح نکنیم به هیچ سرانجامی نخواهیم رسید. این نگاه در بین همه مسوولان وجود دارد. هنر باید در خدمت یک اندیشه باشد. ما فکر میکنیم همه وظایفی که سال ها
بر گردن ما بوده و نتوانستیم انجام بدهیم حالا باید با کمک هنر آن را انجام دهیم. این در کشورهای سوسیالیستی بوده و به آن هنر سوسیالیستی گفتهاند. برخی در اینجا هم میخواهند آن مدل را اجرا کنند.
از آرمانها هرکس میتواند تفسیر خودش را داشته باشد و باید پرسید در اینجا چه مفهومی دارد؟ همه این نگاهها بارها در ارشاد و در جاهای دیگر نیز شکست خورده است. من شکی ندارم که این نگاه باز هم شکست میخورد. فقط بهطور موقت خود را به عقب میاندازیم. میگویند سیاهنمایی وجود نداشته باشد؛ یکی از ایرادهایی که در پلتفرمها به آثار گرفته میشود این است. ما نیمی از کار را فیلمبرداری کرده بودیم که ساترا آمد و گفت این کار رد شده و نباید ساخته شود اما گفتیم که نصف آن را ساختهایم. بالاخره آنها رضایت دادند و با تعاملی که با ساترا داریم قسمت به قسمت داریم کار را پیش میبریم. نمیگویم راضی هستیم اما من متوجه محذورات آنها نیز میشویم. آنها هم تحتفشار قرار دارند و قرار بود که جلوی این سریال را بگیرند و وقتی من با دوستی که ما را نظارت میکند صحبت میکنم میفهمم که او نیز به چیزهایی که میگوید چندان راغب نیست ولی چیزهایی به او گفته میشود که باید رعایت شوند. در این زمینه هیچ پروتکل مشخصی وجود ندارد و کاملا سلیقهای عمل میکنند. مثلا برای سوار شدن دختر و پسر روی موتور گفته بودند که در سریال «زخمکاری» حذف شود و در سریال ما گفته بودند که باید لانگشات آن نشان داده شود و در سریال دیگری میدانم که نشان داده شد. ببینید سلیقهها و تفسیرهای مختلف در این زمینه وجود دارد. این باعث میشود که هرکس تفسیر به رأی خود را میکند، هر کسی حق ندارد اجتهاد کند و بگوید از نظر من این مساله خانواده را تضعیف میکند یا نه. ما داریم این همراهی را میکنیم ولی نکتهای که وجود دارد این است که مسوولان ما چه در دوره اصلاحطلبی چه در دوره اصولگرایی این شرایط نامناسب را ایجاد کردهاند و الان میگویند آن را نشان ندهید. میگویند روابط دختر و پسری را نشان بده که ما میپسندیم، نه آنچه وجود دارد. شما کاری کردید که روابط دختر و پسر به این ناهنجاریها برسد. الان ولی به ما میگویند که سینما و تلویزیون این را نشان ندهد.
میدانم که بازیگری برای سریال نمایش خانگی دستمزد چهارمیلیارد تومانی میگیرد؛ نتیجه آن خواهد شد که دستمزدهای پشتصحنه را بهشدت تضعیف میکنند و همه بودجه صرف بازیگر میشود
ادامه از صفحه 12
مسوولان ارشد کشور بههرحال نگرانیهایی دارند، اگر شما بودید با چه روشی با سینماییها تعامل میکردید؟
اسعدیان: آقای عسگرپور جمله قشنگی گفت که اگر یک دوربین بگذارید در ماشین و از میدان راهآهن تا تجریش فیلم بگیرید در تلویزیون غیرقابل پخش خواهد بود. ما جامعهای داریم که میگوییم این را نشان نده و جور دیگری آن را نشان بده. به نظر من، اتفاقا وظیفه هنرمندان آن است که آن چیزی را که میبینند نشان دهند و چیزهایی را که آنها را آزار میدهند نشان دهند تا شما که مسوول هستید بفهمید که واقعا در اطراف شما چه میگذرد؛ چون شما هستید که باید آن را اصلاح کنید، نه من بهعنوان هنرمند. وظیفه ترویج اخلاق در خانواده، در مترو و در سایر موارد با من نیست.
حرف شما درست اما با این اوصاف یعنی انتظار یا نظارتی نباشد؟
اسعدیان: منظور من این نیست که مسوول فرهنگی رها کند، من فکر میکنم که من از همه آقایان ممیزیها را بهتر میدانم چون عمده کار فرهنگی من در این 40سال انجام شده است؛ این را به مسوولان ساترا هم گفته بودم ولی اشکال این است که هر کس که جدید میآید فکر میکند که میتوانیم شرایط را به ۲۰سال پیش برگردانیم. این امکانپذیر نخواهد بود؛ مثلا وقتی در تلویزیون میگویند مو نباید بیرون باشد تکلیف ما روشن است ولی در نمایش خانگی میگویند اشکالی ندارد ولی حد آن را معین نمیکنند که این میزان واقعا چقدر است یا کوتاه بودن مانتو، یا با هم بگویند و بخندند یا نه. تضاد عجیبی در این سریالها میبینید که یکسان نیست. من میگویم باید خط قرمز وجود داشته باشد. الان بولتنها تصویری شدهاند، سریالها، فیلمها را سر هم میکنند و به منابع و مسوولان بلندپایه نشان میدهند که ببینید چه میسازند. یک روز دوستی که در ساترا کار میکرد یکی از اینها را برای من فرستاد و گفت ببینید که چه میگویند. من به آن دوست گفتم که من فکر میکنم که مسوولان ناهنجاری که در جامعه به وجود آمده تقصیر ما میدانند و باید ما از مردم و مسوولان عذرخواهی کنیم. انگار که مسوول مشکلات اقتصادی و ناهنجاری فرهنگی ما بودهایم و خودمان خبر نداشتیم. قضایا وارونه نشان داده میشوند.
ما آثاری را هم میبینیم که انگار موضوعیت سریال همین موارد است، نه اینکه واقعا دغدغهمند باشند و این ویترین کار شده است. میبینیم که ابتذال ویترین کار است و قرار است عامل جذابیت کار باشد. مخالفاید؟
اسعدیان: به نظر من، این قابل تشخیص است. بعضی فیلمها را که میبینم فکر میکنم که این فقط خواسته یک مشت تصاویر نامناسب را کنار هم بگذارد و هدف آن این است که حال مرا بد کند؛ این ساختگی است. این را هم من تشخیص میدهم و هم تماشاگر تشخیص میدهد. مدیران فرهنگی ما یک نکته را بپذیرند همه مشکلات ما حل خواهد شد و آن این است که هنرمندان قرار نیست که وظیفه و منویات شما را اجرا بکنند، هنرمندان قرار است که تصویر درستی از جامعه بدهند تا سیاسیون بدانند که چه خبر است؛ منظورم این نیست که این تصاویر باید سیاه باشند، بلکه منظورم این است که اگر هنرمندان دارند جامعهای را نشان میدهند که در آن اخلاق از بین رفته است، نگویید که این سیاهنمایی است، این عین جامعه امروز ماست. ما در جامعهای زندگی میکنیم که صبح وقتی افراد از خانهشان بیرون میآیند زرهای به تن کرده که میخواهند بروند و تا شب بتوانند تکه نانی برای زن و بچهشان دربیاورند و در این میان خیلی چیزها حرمت ندارد. راحت دروغ میگوییم، راحت ریاکاری میکنیم و سپس همه را توجیه میکنیم که ما باید به فکر زن و بچهمان باشیم.
شما در جایی در سریالتان به بحث مباحث اقتصادی هم ورود میکنید ولی بهسرعت از آن میگذرید. چرا این اتفاق صورت میگیرد؟
میری: شما بهعنوان روزنامهنگار میتوانید مفاسد اقتصادی را در روزنامهتان بنویسید و هر روز هم اتفاق میافتد و هر دولتی دولت قبل را متهم به آن میکند؛ شما میتوانید درباره رییسجمهور سابق بنویسید ولی ما حق نداریم راجع به چند دانهدرشت اقتصادی در سریالمان بگوییم. مردم ما کاملا به مفاسد اقتصادی آگاه هستند و آن را کاملا لمس میکنند. چرا تلویزیون بیننده خود را از دست داد؟ چون چشمش را بر این مسائل بست. نقدهایی درباره این خواندم که میپرسند شرکت «محراب» چه میکند؟ این اتفاق چرا افتاد؟ چون بخشی از گفتوگوها و حوادث مربوط به این شرکت را تبدیل کرده و بعد از سریال حذف کردیم. دوستان ما در ساترا گفتند به فلان فرد برمیخورد و آنها را پیوند زدیم به مسائلی که نه در ذهن من بود و نه در ذهن نویسندگان ما. چیزی که فرهنگ ما را آزار میدهد این است که مدیران ما با شخص کار دارند، اینکه چه میکند مهم نیست؛ برای مثال، فیلم «کتاب قانون» را ابتدا با افتخار افتتاح کردند و آقای ضرغامی هم آمدند، بعد مدیر دیگری آن را توقیف کرد و بعد مدیر دیگری آن را اکران کرد و جایزه امربهمعروف و نهیازمنکر را به من دادند. مدیری در آن سال به من گفت: اگر این را فلان کارگردان میساخت مشکلی نبود. این سوال مطرح میشود که چرا اگر فلانی میساخت مشکلی نداشت اما برای ما اشکال دارد؟ درباره سریال «آقازاده» هم به همین نحو است چون سازمان مورد وثوق آن را میسازد امکان نمایش مفاسد را دارد اما برای ما این امکان وجود ندارد؛ این ممنوعیت میتواند برای من کمتر و برای دیگری بیشتر هم باشد. تفسیر شخصی میکنند.
اسعدیان: ما در فضای پر از سوءتفاهم داریم زندگی میکنیم؛ ترانهای در سریال آقای میری در کافه شنیده میشود. دوستی در ساترا گفت که آن خواننده مشکل داشته است. وقتی رفتم سرچ کردم متوجه شدم ایشان درست میگفتند و آن خواننده بعد از انقلاب از ایران رفته بود ولی ما آهنگ را به این نیت نگذاشته بودیم که بخواهیم وصل کنیم به یک موضوع سیاسی و از این قبیل چیزها. این یک سوءتفاهم است. آن فرد هم نگران حاشیههای بعد از این بود. مدیران ساترا هم نگران هستند و میگویند بهانه ندهید. ما مرتب در حال چانهزنی هستیم که بگوییم ما منظوری از این جمله و آن جمله نداشتهایم. مسوولان مدام فکر میکنند که ما میخواهیم نیش و کنایه بزنیم، ما نمیخواهیم نیش بزنیم یا کنایه بگوییم فقط میخواهیم قصهمان را تعریف کنیم. من اگر بخواهم حرف سیاسی بزنم صریح میگویم.
کلیدواژهای که شما در یک مصاحبه به کار بردید این بود که «چه کسانی میخواهند اتحاد مردم را برهم بزنند؟» آیا شما به این باور دارید؟
میری: من به این خیلی معتقدم. ما در دوره آقای احمدینژاد میگفتیم که انگار نفوذیهایی وجود دارند که میخواهند آرامش مملکت را به هم بزنند تا اتحاد شکل نگیرد. مثلا همین که ما در «صبحنو» هستیم و داریم گفتوگو میکنیم. درصورتیکه ما باید بگوییم که مثلا خط فکری ما به «صبحنو» نمیخورد و شما بگویید اصلا چرا باید با مازیار میری مصاحبه کنیم؟ درصورتیکه من به گفتوگو معتقدم و فکر میکنم که باید ساعتها با هم حرف بزنیم ولی دشمن هم نباشیم. این را بپذیریم که شما از یک نگاه خوشتان میآید و من از نگاه دیگری. هدف از انقلاب این بود که مردم بتوانند در کنار یکدیگر با تفاوت آرا زندگی کنند و حرف خودشان درباره آرامش مملکت خودشان را هم بزنند. بعد از دوره آقای احمدینژاد این گفتوگوها کمتر شد و شکاف بزرگی به وجود آمد و روزبهروز این شکاف بزرگتر خواهد شد و عدهای نمیخواهند که اتحاد به وجود بیاید. ما را نسبتبه یکدیگر بدبین کردهاند. در برنامه آقای جیرانی هم گفتم عدهای از این بههمزدن اوضاع نفع میبرند. من قبل از اینکه به اینجا بیایم نگران بودم و با خودم کلنجار میرفتم چون به من درباره «صبحنو» گفته بودند که کیهان مترقی است و از جناح راست است. این آرامش گفتوگوی بین من و شما برای برخی جذاب نیست؛ همان عدهای که دانش کافی نداشته و علاقهمندی به کشور ندارند. نارضایتی اصحاب هنر مدتهاست که شروع شده که تاثیر آن هم در جامعه گذاشته خواهد شد. دوقطبیسازی بین ارباب هنر به وجود آوردهاند که عدهای از آنها با ما هستند یا عدهای دیگر نیستند. مثلا همین درمورد آقای مهدویان تا زمانی که با ما کار میکند مشکل ندارد ولی در جایی با او بد میکنند و عکس از آن منتشر میکنند و تا زمانی که میخواهد متفاوت فکر کند او را میخواهند حذف کنند، این باعث میشود که عدهای از هنرمندان مهاجرت کنند.
آقای اسعدیان! در ابتدای کار دولت جدید، نسبتبه گزارش وزیر ارشاد به مجلس واکنش تندی نشان دادید. سپس چه اتفاقاتی رخ داد؟
اسعدیان: آقای وزیر هم بعدا گفتند که آن را کسی دیگر نوشته بود و ایشان نخوانده بودند و بعد ارائه دادند که البته این خودش عیب بزرگی است و باید حتما برنامهای را که میخواهند ارائه بدهند خوانده باشند. این پوست خربزهای بود که زیر پای وزیر انداخته بودند. درباره سریال آقای مهدویان بگویم. آیا بهتر از این میشود که فساد سرمایه را نشان داد؟ نمیخواهم بگویم این سریال بد بود یا خوب بود. اینکه سرمایه میتواند چه بکند و چگونه مناسبات انسانی را به هم بزند و از آدمهای عادی چه هیولاهایی بسازد، ولی آقایان درگیر مسائل حاشیه میشوند. مثلا اینکه چرا لباسشان اینگونه است و چرا این کار را میکنند. اتفاقا کار هنر هم این است که آقای مهدویان در کارشان نشان دادند که ممکن است بچهای را که بزرگ میکنیم تبدیل به یک هیولا کنیم. من بهعنوان یک فرد فرهنگی نباید بگویم که نگران نباشید! آینده خوبی در انتظار داریم. به نظر خودم با متن آقای وزیر برخورد تندی نکردم. من تندتر از این واکنشها را در این 40سال در برنامههای وزرای قبلی و افراد دیگر دیدهام. این برخوردها همه شکستخورده هستند. زمانی آقای ضرغامی آمدند و دفترچههایی دادند که برنامه ایشان بود و وظایفی را در آن تعیین کرده بودند؛ مثلا اینکه سر صحنه نماز باید چگونه خوانده شود، نمای درشت از خانمها بههیچعنوان گرفته نشود. هیچکدام از آنها هم اجرا نشد، چون هیچ کاری دستوری نیست. اول باید باور آن وجود داشته باشد که چیزی که شما میگویید درست است، بعد آن را بپذیریم. این حرفها تاکنون نتایج معکوسی داده است چرا باید آن را بپذیریم؟ در دورهای گفته بودند در سریالهایی که در تلویزیون منتشر میشود آشپزخانه اوپن وجود نداشته باشد. وقتی معماری ما به سمت آشپزخانه مدرن میرود، وقتی با خانههای ۴۰،۵۰متری مواجه میشوید دیگر نمیتوانید از دیوارها زیاد استفاده کنید. ما چنین معماری را دوست داریم که خلوت داخل آشپزخانه مجزا باشد، حیاط، حوض و فضای مجزا زیاد داشته باشیم ولی معماری و ساختمانهای امروز این اجازه را به ما نمیدهند. آیا میتوان چنین چیزی را در تلویزیون نشان نداد؟ میگویند جای میز از سفره استفاده کنیم برای غذا خوردن، این نگاه درستی نیست. وقتی نگاه فرمانی داریم در اقتصاد هم متاسفانه این نگاه وجود دارد. این جمله آقای بازرگان را من خیلی دوست دارم که میگفت بعد از انقلاب که مغضوب شده و برای بازدید به آلمان رفته بود و میخواستند با او مصاحبه کنند، گفت که من حرفهایم را در ایران میزنم. ما هم یاد گرفتیم که حرفهایمان را همینجا بزنیم و عواقب آن را هم بپذیریم. علاقه هم نداریم که با رادیو بیبیسی یا فلان بخواهیم مصاحبه کنیم. آقای میری درست فرمودند که ما نباید که افراد را بهسمت اپوزیسیون هل بدهیم.
آقای میری! قبل از انتخابات گفته بودید که با آمدن دولت همسو با صداوسیما شاید شرایط متفاوت شود. الان چه میگویید؟
میری: من کلا در همه زمینهها معتقد بودم که وقتی دولت آقای رئیسی بیاید فضا بهسمت وحدت و اتحاد گرایش پیدا کند چون تصمیمگیران همه یکدست خواهند شد اما فعلا چنین اتفاقی نیفتاده و شکل نگرفته است. اگر با همین فرمان پیش بروند شبکه نمایش خانگی آینده روشنی نخواهد داشت. امیدوارم در ارشاد و ساترا و در هر جایی به یک نگاه تعاملی برسیم و در همه بخشهای مملکت نه فقط در فرهنگ و از نگاه دستوری فاصله بگیریم. مردم دوست دارند زندگی راحتی داشته باشند و در آرامش به سر ببرند. ناراضیترین فردی که در جمهوری اسلامی داریم هرگز سمت فلان گروه برانداز نخواهد رفت. چیزهایی که مسوولان ساترا مینویسند که ما حذف کنیم مربوط به دهههای 60 و 70 است، درصورتیکه ما اینها را حل کردیم و مردم نیز با آن آشنا شدند. مثلا میگویند که فلان راهی را که برای کاراکتر در نظر گرفتهاید که باید طی شود تا سرنوشت بدی را که برای او رقم میخورد نشان داده شود، آن راه را نشان نده. من نمیتوانم که نتیجهگیری داشته باشم بدون آنکه مقدمات آن را چیده باشم. میگویند ما میخواهیم این نقد را انجام بدهی ولی اینها را نشان نده، نمیشود بدون مقدمات و نشان دادن راهی که او پیش گرفته است به نتیجهگیری و نقد موردنظر برسیم.
اسعدیان: مدیری رفته بود با شبکه سوریه قرارداد ببندد که بتوانند فیلم بسازند. گفتم: آنها چه کار میکنند که ما نمیتوانیم بکنیم؟ گفت که این کارهایی که مشترک با آنها میسازیم در آن کارها میتوانیم چیزهایی را نشان بدهیم که در کارهای خودمان نمیتوانیم بهراحتی نشان دهیم. به نظر من بهتر است بهجای اینکه با سوریه قرارداد ببندیم و بخواهیم کار راه دررو پیدا کنیم، این راه را در نمایش خانگی ایجاد کنیم. اگر در این چند سال گذشته شبکه نمایش خانگی رونق نگرفته بود ارتزاق تعداد زیادی از هنرمندان به خطر میافتاد چون تولید سینما بهشدت پایین آمده بود. نکته دیگر اینکه ما در جامعه بسیار متناقض زندگی میکنیم. به ما میگویند فلان آهنگ را چون یک خواننده لسآنجلسی خوانده است از فیلم دربیاوریم، درصورتیکه میبینیم که آهنگ فلان خواننده را یک مداح معروف خوانده است. جامعه ما متناقض است، تکلیف ما با خیلی چیزها روشن نیست، من معتقدم که آقای اسماعیلی باید بسترهایی را مهیا کند تا هنر بتواند اتفاقا نقش هشداردهنده خودش را بازی کنند و نگران چند مساله جزئی نباشیم. من رییس هیاتمدیره خانه سینما بودم وقتی در جشنواره کن فیلم آقای پناهی پذیرفته شد از آقای حیدریان که در آن زمان در سازمان سینمایی بودند خواستم که صحبت کنند و پاسپورت آقای پناهی را برای شرکت در این جشنواره صادر کنند چون اتفاقی نمیافتاد.
تحلیل شما از انتخاب آقای خزاعی و برنامههای ایشان چیست؟
اسعدیان: من معتقدم که درنهایت هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد ولی الان نگرانم. من ترکیب شورای نمایش را که میبینم معتقدم که یکی، دو سال دچار مشکل خواهیم بود چون نگاههایی که به آنجا منتقل شدهاند و میخواهند بهشدت جلوی قضیه را بگیرند و در نهایت این نگاهها شکست خواهد خورد. شما میتوانید سدهایی را بزنید ولی این سدها میشکنند و سرریز خواهند شد. مشکل نظام با خودیهاست چون مثلا آقای مهدویان که با «ایستاده درغبار» درخشان ظاهر میشود الان با او دچار مشکل شده است یا مثلا آقای درویش. این نگاهها که حتی با آن فیلمسازها هم جور درنمیآید شکست خواهند خورد. خودیتر از منوچهر محمدی کیست که سریالش دچار مشکل شده است؟ اینها آدمهایی هستند که به نظر من مورد وثوق هستند، اگر بگویی ما پنج تهیهکننده شاخص با کارهای درخشان داریم، یکی از آنها آقای محمدی است. از فیلمهای «از کرخه تا راین» گرفته تا «بازمانده»، همه کارهای درخشانی از ایشان هستند. این بازمانده یکی از بهترین فیلمهایی است که درمورد فلسطین ساخته شده بود اما همانطور که میدانید در همان زمان جلوی آن را بهدلیل اینکه زن بیحجاب بود، گرفته بودند. آقای محمدی گفته است که این فیلم را رهبری وقتی دیدند، گفتند که من در این فیلم بیحجابی ندیدم. بازمانده و تلخی داستان آن را نادیده گرفته و فقط به حجاب زن نگاه میکنیم. من اگر جای آقای خزاعی بودم این مسوولیت را نمیپذیرفتم. مدیریت سینما با مدیریت تلویزیون کاملا متفاوت است. در تلویزیون نمیتوانم بروم بگویم چرا با من کار نمیکنید چون میگویند سلیقه ما با تو متفاوت است و براساس پروتکلهای خود پیش میروند ولی در سینما شما باید نقشی پیدا کنید که با همه دیدگاهها و سلایق مختلف روبهرو شوید. عدهای میگویند همه را از سینما بیرون کنید ؛مگر میشود همه را بیرون کرد؟! از حسین فرحبخش گرفته در این سینما هستند تا منوچهر محمدی تهیهکننده. در طیف کارگردانها هم همینطور است، کسی را نمیتوان بیرون
کرد. اگر این نگاه حاکم شود که مسائل اجتماعی بهروشنی و شفافیت مطرح شوند این رویکرد موفق خواهد بود و حمایت اهالی سینما را در پی خواهد داشت و همه اهالی سینما باید این حس را داشته باشند که شما حافظ منافع آنها هستید، نه عده خاصی. جشنواره محصول کار آقایان خزاعی و نقاشزاده نیست، امروز جملهای از آقای نقاشزاده خواندم که از امید در جشنواره صحبت میکرد، درصورتیکه این فیلمهایی است که در سالهای قبل ساخته شدهاند. امسال فقط اجرا با دوستان است و سال آینده است که محصولات ایشان مشخص خواهند شد.
ارسال نظر