پاسخ «صبح نو» به رادیکال های اصلاح طلب؛
در این آب گل آلود ،ماهی وجود ندارد
صوت منتسب به فرماندهان پیشین، بهانه ای در اختیار تندروهای اصلاحطلب قرار داد تا دوباره حملات خود علیه سپاه و چهرههایی نظیر قالیباف را از سر بگیرند و با دنبال هم قراردادن ادعاهای موهوم درباره افراد، خود را قهرمان مبارزه با فساد نشان بدهند و اینچنین، در نزد افکار عمومی پاک جلوه کنند. در وجیزه پیش رو، سیاسیکاری مدعیان مبارزه با فساد را بررسی کردهایم.
پیوند ماکیاولهای وطنی، از چپ تا راست افراطی
یکی از جلوههای جذاب و جالب سیاسی پس از انتشار فایل صوتی منتسب به دو فرمانده پیشین سپاه، همنشینی و همآغوشی تندروهای اصلاحطلب و اصولگرا بود. این دو گروه که تا پیش از این سایه یکدیگر را با تیر نشانه میرفتند و از همدیگر برائت میجستند، صوت مزبور را به بهانهای برای همسویی تاکتیکی و موقتشان قرار دادند. اسم رمز همسویی افراطیها، مبارزه ادعایی با فساد، حمله به سپاه و قالیباف و قهرمان شدن نزد افکار عمومی است. وحدت اصلاحطلبان تندرو (مشخصا حزب اتحادملت و رسانه آن یعنی سایت امتداد) با چهرههایی نظیر حمید رسایی و مدعیان عدالت خواهی چون اشتری،از آن دست رخدادهای طنزآمیزی است که باور آن طبق معادلات سیاسی کشور طی سالهای اخیر، سخت است.اصلاحطلبان تندرو امثال حمید رسایی و تشکل نزدیک به او یعنی جبهه پایداری را همیشه به رادیکالیسم، تندروی، ضدیت با منافع ملی، جزمگرایی و واپسگرایی و انحطاط متهم میکردند و همیشه از در خصم با آنها وارد میشدند. باوجوداین، پیشینه سیاسی روشن و غیرقابل کتمان، اکنون این سوال مطرح است که چه شده اتحادملتیها دستشان را در دست دشمنان دیروز گذاشتهاند؟ برای پاسخ به این سوال، تنها یک جواب به ذهن خطور میکند و آن، توجیه وسیله با عطف به یک هدف مشترک در مرام و مسلک ماکیاولهای وطنی است.حمله و هجمه علیه محمدباقر قالیباف یکی از اهداف ماکیاولمسلکهای وطنی است و همین غایت مطلوب، آنها را در مقاطعی به یکدیگر نزدیک میسازد. در فقره صوت اخیرا منتشرشده نیز وحدت و همسویی افراطیهای راست و چپ به اوج خود رسیده است؛ بهگونهای که رسانههای نزدیک به این دو نحله برای پشتوانهسازی از ادعاهای موهوم خود، به فکتهای همدیگر(اعم از گزارش یا اظهارنظر) استناد میکنند و با سرهمبندی دادهها، نتیجه دلخواه را به خورد مخاطبان خود میدهند.
رشتهتوییتی که مغرضانه، تقطیع و بزرگنمایی شد
یکی از اقدامات غیراخلاقی رسایی طی مدت اخیر، تقطیع یکی از رشتهتوییتهای سعید احدیان، مشاور رسانهای محمدباقر قالیباف بود که در آن تصریح کرده بود که قالیباف برای حفظ حرمت سپاه و حاجقاسم، درباره برخی تخلفات مالی در سپاه دم برنیاورده بود. این اظهارنظر احدیان ازسوی رسایی، اصلاحطلبان تندرو و گروه موسوم به عدالتخواهی اینگونه تفسیر شد که قالیباف، مثل همیشه پشت اعتبار شهید سلیمانی پنهان شد! درباره توییت احدیان اصرار عجیبی وجود داشت که توییتهای تکمیلی وی را عامدانه ندید.پروپاگاندای چپ و راست افراطی درباره توییت احدیان در حالی بود که مشاور رسانهای رییس مجلس، در رشته توییتی در جواب وحید اشتری (سردسته گروه موسوم به عدالتخواهی) تصریح کرده بود: «اگر شبیه روشنگریهایی که آقای شریعتمداری یا فارس در دفاع از سپاه و حاج قاسم ارائه کردند، قالیباف قبل از انتشار فایل صوتی گفته بود، ضدانقلاب و شما[اشتری] با مطرحشدن نام سپاه قدس، علاوه بر تخریب بهناحق قالیباف، حاجقاسم را هم به لیست تخریبهای ناحق و تهمتهای خود اضافه میکردید. قالیباف اجازه داده تخریبهای شما با آبروی او بازی کند ولی نام سپاه و حاجقاسم ولو برای روشنگری و دفاع مطرح نشود و بهانه دروغگویی و تهمت و تخریب به دست ضدانقلاب و امثال شما[اشتری] نیفتد؛ چهبسا آنکه بعد از یادداشت آقای شریعتمداری هم که ابعاد موضوع روشن شد، فاز بعدی حمله را به خود او[اشتری] و به سپاه کلید زدید اما با درایت رهبر معظم انقلاب مجبور به عقبنشینی شدید.»
تا اطلاع ثانوی، سکوت کنید!
افراطیهای موسوم به اصلاحطلب در شرایطی مشغول بازخوانی و بازتصویرسازی مغرضانه از یک صوت هستند که هنوز یک سال از پایان کار دولت آنها نمیگذرد. افراطیها بهجای پاسخگویی درباره عملکرد مخرب و فاجعهبارشان در قوه اجرایی کشور، اکنون از مستمسک صوت درز کرده، مشغول انحراف و مصادره به مطلوب افکارعمومی هستند. تندروهای اصلاحطلب که اکنون نسبت به شرطیسازی اقتصاد به خوشامد یا بدآمد غرب و آمریکا(بخوانید کدخدا) باید به مردم و افکار عمومی پاسخ بدهند، جوری با
«غائله صوت» قهرماننمایی میکنند که تو گویی همه مصیبت تحمیلی بر کشور، کار «یک دیگری» بوده و آنها هیچ مسوولیتی نداشتهاند. شرطیسازی اقتصاد کشور به پسند غرب و اعتماد به امضاها و لبخندهای اصحاب اروپاییها و آمریکاییها، بار بزرگی بر دوش مردم ایران گذاشت که تصویر بیرونی و عینی آن را میتوان این روزها در تصاویر رستاخیزی و هیبت آخرالزمانی اوکراین به نظاره نشست؛ کشوری که سه دهه پیش در اعداد ابرقدرتهای نظامی جهان بود اما پس از اعتماد تام به تدابیر آمریکا، خلعسلاح شد و امروز، پایتختش با چند تک و پاتک ساده، فتحشده به نظر میرسد و رییسجمهوریاش در حومه کییف و در یک پناهگاه نظامی، مخفی شده است. باوجوداین درسآموزی تلخ تاریخ (و موارد متعدد دیگری ازایندست)، غربگرایان وطنی به مدت هشت سال، نسخه اعتماد به غرب با هدف حل مشکلات مردم را تجویز و اعمال کردند اما با این تدبیر، نهتنها مشکلی حل نشد، بلکه بر مسائل و مصائب پیشین نیز افزوده شد. اکنون که غربگرایان باید درباره کارنامه عملکرد خود در دولت حسن روحانی(بهویژه در حوزه اقتصاد) به مردم توضیح بدهند، در ششوبش سوءاستفاده سیاسی از یک صوت قرارگرفته و با حمایت معنوی از تندروهای اصولگرا، طلبکاری و تخریب حیثیت و آبروی افراد را پیشه کردهاند. اصلاحطلبان نهتنها در قوه اجرایی کشور، بلکه در سایر ساختارها مثل مجلس شورای اسلامی(دوره دهم) و شورای شهر تهران(دوره پنجم) نیز کارنامهای خالی از بیلان مثمرثمر کاری بهجای نهادند.
پروژهسازی سیاسی بهجای پروژهسازی شهری!
در مقایسه با دولت و مجلس، کارنامه اصلاحطلبان در شورای شهر تهران خالیتر از سایر ساختارها بوده است. تندروهای اصلاحطلب بهجای کارکردن، سامان دادن و توسعه بخشیدن به زیرساختهای شهری، تمام هموغم خود را متوجه پروژهسازیهای امنیتی-سیاسی علیه رقبایشان کردند؛ پروژههای بیمایه و پایهای که جز ارضای تمنیات سیاسی محافل اصلاحطلبی، هیچ دادگاه محکمهپسندی را برای صدور حکم قانع نمیکردند. یکی از این کوششهای سیاسی نافرجام، تلاشی بود که شورای شهر پنجم در قالب طرح تحقیق و تفحص از شهرداری دوران قالیباف انجام داد.تحقیق و تفحص مربوطه و ادعاهای طرحشده در آن بهقدری غیر مستند، غیرمستدل و یکسویه بودند که درنهایت نظر کمیته تطبیق در فرمانداری تهران در دولت حسن روحانی(که محمود میرلوحی، عضو حزب اتحادملت نیز عضو همین کمیته بود) و بعد از آن، قوه قضاییه را جلب نکردند و آن پروژه بدون حصول نتیجه مطلوب برای اصلاحطلبان به پایان رسید.آنچه در نهایت برای آنها باقی ماند محکومیت میرلوحی به جهت انتشار مطالب کذب بود.
لابیگری برای مردم، بهجای لابیگری برای برادران
گزاره دیگر تندروهای اصلاحطلب این است که محکومیت شریفی مربوط به فعالیت او در شهرداری تهران بوده است. باوجوداین، افراطیهای اصلاحطلب دچار نقیضگویی میشوند و تصریح میدارند که همینکه قالیباف، شریفی را به کشور بازگردانده، نشاندهنده ارتباط این موضوع با شهرداری است. در جواب این ادعاها باید تصریح کرد که قالیباف پس از حصول قطعی تخلف شریفی ، تمام تلاشش را برای بازگرداندن شریفی به کشور و تحویل او به دستگاه قضایی انجام داده است. همکاری قالیباف برای استرداد شریفی، در شرایطی است که برخی چهرههایی امثال کانال امتداد و سمپات های تاجزاده که سنگ آنها را به سینه میزنند، ازجمله اسحاق جهانگیری، چه واکنشی در مقابل تخلفات مهدی جهانگیری انجام دادند. در ضمن ذکر این نکته ضروری است که فساد شریفی هیچ ارتباطی به فعالیتهای او در شهرداری تهران(معاونت شهرداری) نداشت و تمام تخلفات او شخصی بود و ارتباطی با شهرداری نداشت.
ارسال نظر