پروژه سیاهنمایی؛
«آنها» نمیخواهند آب خوش از گلوی مردم پایین برود!
اخیراً فردی به نام حمزه نوذری، تحت عنوان جامعهشناس، یادداشتی را با عنوان «موانع بروکراتیک شاد زیستن» در شماره چهارشنبه گذشته روزنامه شرق منتشر کرده است.
در بخشی از این یادداشت میخوانیم: قبل از هر چیز لازم است برای شادزیستن گروههای مختلف اجتماعی جامعه مانند کودکان، نوجوانان، زنان و... زیرساختهای لازم را فراهم کرد. بخشی از شادزیستن به توسعه اقتصادی مربوط است، ولی بیشتر آن به آزادیهای اجتماعی در چارچوب قانون وابسته است. در کشورهای پیشرفته تلاش بر این است که موانع برای شادزیستن برطرف شود، اما در کشور ما اغلب لوازم و امکانات شادزیستن در اختیار گروهها و سازمانهای خاصی است و نابرابری زیادی در این زمینه وجود دارد.
او همچنین مینویسد: یکی از بزرگترین موانع برای شادزیستن صداوسیماست. این سازمان عریض و طویل بودجه زیادی صرف برنامههای فاقد محتوا و بیارزش میکند و سلبریتیها را با هزینه گزاف برای ایجاد برنامههای سرگرمی تقلیدی و آبکی به خدمت میگیرد که کاری عبث و بیهوده است. این سازمان هرگونه برنامههای شادی که توسط جامعه مدنی اجرا میشود، به نقد و پرسش میگیرد و آن را مخالف ارزشهای جامعه میداند. سانسور بزرگترین ابزار صداوسیما برای جلوگیری از شادی و نشاط است. ساختار مدیریتی صداوسیما به گونهای است که برنامههای آن در خدمت گروه کوچکی از جامعه است.
*ما اظهارات این فرد و تحلیلی عجیبی که درباره سازمان صداوسیما ارائه کرده است را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
اما در بحث شادی و نشاط جامعه ایرانی بیان 2 نکته مهم و راهبردی ضروریست:
یکم_ شادی و شادمانی جزء جدانشدنی و لاینفک زندگی آدمها، خانواده و جامعه است که صد البته خود مردم توانایی بیشتری برای فهم چگونگی شاد زیستنی، شادمانی و تفریح دارند.
به این معنی که همچون اقتصاد، حکومت در این زمینه یک ریل گذار است و صرفا بایستی در چارچوب عقلانیت، قانون و البته شرع مقدس؛ زیرساختها و زمینههای تفریح و شادمانی را البته با رویکرد عدالتمحور فراهم کند.
نقطه تلاقی این دو فکت علمی البته در تاریخ 43 ساله عمر نظام اسلامی به روشنی دیده میشود و حکومت ما نشان داده که در احترام به انتخابهای عاقلانه مردم برای شادمانگی؛ در حد توان خود ریلگذاریهای بزرگ و مهمی را انجام داده است.
دوم_ عدهای در جامعه ما هستند که با یادکرد از مشکلاتی مثل گرانی عنوان میکنند که این مسئله مانع شاد زیستن و عامل ناراحتی مردم و قطع تفریحات آنهاست!
صد البته این مشکل و برخی دیگر از مشکلات وجود دارد و مسئولان دولتی نیز بایستی نسبت به رفع گرانی موجود که هیچ قاعده دلاری، تورمی، تحریمی و بازاری ندارد و راه حل آن هم مشخص است؛ اهتمام کنند.
اما اولا باید بدانیم که شادی و شادمانی یک نیاز است مثل سایر نیازها که وجود هیچ مشکلی نباید مانع آن معرفی شود.
یعنی وجود یک مشکل مثلا اقتصادی یا امنیتی اگرچه میتواند میزان پرداختن به شادمانی را کمتر کند اما هرگز نباید و نمیتواند که آنرا به صفر برساند. مقولهای که مثال آن اجرای برنامههای طنز توسط برخی اهالی برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» در پناهگاههای زمان جنگ حین بمبارانها بود.
در واقع، شادمانی وابسته به هیچ چیز نیست و مثل یک نیاز، میتوان در هر شرایطی بصورت عاقلانه آنرا رفع کرد.
ثانیا مردم باید بدانند افرادی که در تریبونهای خاص دائما از مشکلات اقتصادی بعنوان مانع شادمانی یاد میکنند؛ کسانی هستند که در زمان دلار 10 هزار تومانی هم ابراز گرسنگی میکردند و در دوران حضور ایران در جایگاه هجدهم اقتصاد جهان نیز دائما به ریشخند این حقیقت میپرداختند!
مردم همچنین باید بدانند که این افراد گاهی که مشکلات اقتصادی هم نباشد؛ ممکن است حتی از اعتقادات مذهبی مردم به عنوان مانع شادمانی یاد کرده و مثلا بگویند: ما شاد نیستیم چون فقط امام حسین(ع) را محور قرار دادهایم!
به این معنی که افکار عمومی باید مراقب شیطنتهای این افراد خاص و طراحی کلی آنها برای هدف گرفتن رمق مردم برای شادکامی معقول باشند...
مسئله مهمتر که باید آنرا از شبهات ذهنی در بحث شادی و احساس شادمانی دانست و خللی جدی هم در جامعه ما ایجاد کرده است سیاهنمایی و پمپاژ ناامیدی از سوی یک جریان سیاسی خاص است.
آنها طی 10 سال گذشته تقریبا هر مثبتی را در ذهن مردم تخریب کردهاند و زمین و زمان را جهنم جلوه دادهاند.
جالب است که حتی عبارت "موانع شاد زیستن در جامعه ایرانی نیز که در بالا اثبات کردیم یک گزاره عقلانی و بیمعنیست هم توسط همین افراد و وابستگان ذهنی آنهاست که دائما در فضای عمومی جامعه ما القا میشود!
دقت شود که ما حتی اگر در بهشت هم زندگی کنیم اما وجود یک فرد سیاهنما میتواند ما را به تلقی زیست جهنمی بکشاند.
آنچه که رمق کسانی از مردم را طی سالهای اخیر برای لذت بردن بیشتر از زندگی و فهم شرایط زیست شادانه در جامعه ایران اسلامی ستانده است؛ نه مشکلات اقتصادی و نه تحولات پیرامون بلکه فقط و فقط سیاهنمایی جریان سیاسی خاص و وابستگان فکری آن"بوده است.
افرادی که به زعم برخی محافل تحلیلی قصد کردهاند تا نگذارند آب خوش از گلوی مردم پایین برود و در ادامه، جامعه در تصور ذهنی زیست جهنمی و ناشکری نسبت به مثبتات کشور؛ وارد مقطع فتنه اقتصادی شود.
اطلاع بیشتر در قبال این حلقههای نامیمون بهمپیوسته نیازمند اقتراح بیشتر نخبگان و اشراف مدقّانه مقامات کشور است./ مشرق
ارسال نظر