امام خمینی(ره) چگونه توانست با انقلابی مبتنی بر اندیشه های دینی علیه ساختار دوقطبی نظام بین الملل قیام کند
آغازگر بیداری
در عصری که پایههای نظم و نظام جدید جهانی به مرور در حال تکوین و تحکیم بود و روند مناسبات با فرهنگ مصرفگرایی و رفاهزدگی درک میشد، انقلاب اسلامی یکباره با مختصات خاص خود ظهور کرد؛ انقلابی که با اتکا به دین مدعی حکمرانی، مروج استقلالخواهی و حرکت در خلاف جریان حاکم شد.
امامخمینی(ره) با برقراری انقلاب اسلامی مفهوم تازهای به اسلام بخشیدند. جهان دوقطبی اسیر در بازی کاپیتالیسم-سوسیالیسم دیگر اسلام را بهعنوان عنصری فعال نمی نگریست. اسلام نابی که امامخمینی(ره) از آن سخن می گفت، در سطح جهان بهعنوان نیرویی فعال درجهت رسیدن به زندگی ثمربخش و فعال شناخته شد. مفاهیم جدید منبعث از اسلام، مفاهیم جدیدی برای جهان محسوب میشد. جهان تا پیش از قیام مردم ایران و وقوع انقلاب اسلامی، اسلام را دینی محدود به نمادهای تعبد میدید که هیچ گونه راهبرد و تاکتیکی برای اداره امور عمومی ندارد اما امامخمینی(ره) این تصور و تصویر از اسلام را شکست و با پیش کشیدن انقلابی تئوری ولایتفقیه، به «اسلام سیاسی» حضوری عینی بخشیدند. از سوی دیگر، امامخمینی(ره) با بر زدن نظم حاکم بر جهان، مساله اصلی موجود را تقابل تاریخی مستکبران و مستضعفان دانستند و علیه اربابان شرق و غرب، موضع گرفتند. در همین باره، رهبر انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(اسفند 97) تصریح داشتند: «پس آنگاه انقلاب ملت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه جدید اسلام و استکبار پدیده برجسته جهان معاصر و کانون توجه جهانیان شد».
در آستانه سیوسومین سالگشت ارتحال بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، بر آن شدیم تا نقش انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن بهعنوان میراث سیاسی امامخمینی(ره) در به چالش کشیدن نظم جهانی را مورد واکاوی قرار دهیم. برای این واکاوی، دکتر ابراهیم متقی، کارشناس مسائل بینالملل را برای گفتوگو انتخاب کردیم. متقی در بخشی از این گفتوگو انقلاب اسلامی را برخلاف همه انقلابهای تاریخ که یا مبتنی بر انگارههای لیبرالیستی بودند یا سوسیالیستی، اولین انقلاب براساس اندیشههای دینی دانست و تاکید کرد که اندیشه دینی، نیروی سومی بود که در جهان ظهور و گسترش یافت. متقی درعینحال تاکید کرد که آمریکا بهعنوان رهبر سرمایهداری و اتحاد شوروی بهعنوان رهبر کمونیسم هر دو به یک میزان با انقلاب اسلامی در تعارض بودند و تصور میکردند میتوانند با دمیدن در رویارویی عراق با ایران، پتانسیل انقلاب اسلامی را کنترل و محدود سازند. بااینحال متقی باور دارد که ایران در دوران دفاعمقدس توانست اندیشه مقاومت را ارتقا و به محیط پیرامونی خود نیز تسری دهد. متقی در بخش دیگری از این گفتوگو به وضعیت امروز ایران نیز گریز زد و جایگاه کشورمان در نظم جهانی را مورد تحلیل قرار داد. متقی معتقد است که بعد از سال2003 همزمان با سقوط دیکتاتوری صدام در بغداد تاکنون، ایران بهعنوان بازیگر موازنهدهنده منطقهای ایفای نقش کرده است. در ادامه مشروح کامل این گفتوگو را از نظر خواهید گذراند.
متقی: انقلاب اسلامی اولین انقلاب سیاسی براساس اندیشههای دینی بود
دکتر ابراهیم متقی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار «صبحنو»، اظهار کرد: انقلاب ایران در شرایطی شکل گرفت که تا آن مقطع زمانی، بخش قابلتوجهی از انقلابهای جهان در قالب شکلبندیهای ایدئولوژیک لیبرالی و سوسیالیستی تفسیر میشد. انقلاب باشکوه انگلیس 1688، انقلاب آمریکا 1765 و انقلاب فرانسه 1789 در زمره انقلابهای لیبرالی بودند. مبنای اصلی اندیشههای لیبرالی، افزایش رقابت بورژوازی و کاهش قدرت پادشاه بود. وی افزود: انقلابهای سوسیالیستی نیز از زمان کومون پاریس شکل گرفته و خود را با موجهای انترناسیونال اول پیوند داد. انقلابهای سوسیالیستی قرن بیستم را میتوان در کشورهایی همانند روسیه 1917، چین 1949 و کوبا 1959 مورد توجه قرار داد؛ بنابراین انقلاب اسلامی ایران را میتوان اولین انقلاب سیاسی جهان دانست که براساس اندیشههای دینی شکل گرفت.
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: اندیشههای دینی را میتوان نیروی سومی دانست که از دهه1960 در تمامی جهان ظهور یافته و بهطور تدریجی گسترش مییافت. موج سوم انقلابهای سیاسی نهتنها علیه ساخت قدرت موجود ایفای نقش کرده بلکه در برابر ایدئولوژی رقیب نیز نشانههایی از تمایز را منعکس میساخت؛ بنابراین انقلاب ایران همانند جنبش دانشجویی 1968 در فرانسه، جنبش تهیدستان 1969 در آمریکا و بسیاری از جنبشهای اجتماعی که در آمریکای لاتین در قالب الهیات رهاییبخش شکل گرفت، نمادهایی از موج سوم انقلاب اجتماعی در نظام جهانی را منعکس میسازد.
فوکو و انقلاب اسلامی
متقی ضمن اشاره به اندیشههای فوکو در تحلیل انقلاب ایران، با بیان اینکه تبیین تئوریک و اندیشهای انقلاب ایران با مبانی تئوریک فوکو همبستگی بیشتری دارد، تاکید کرد: میشل فوکو در تبیین ویژگیهای انقلاب اسلامی از مفاهیمی همانند «اولین انقلاب پستمدرنیستی جهان» و همچنین «روح جهان بیروح» یاد میکند. اندیشه سیاسی فوکو مبتنی بر این انگاره است که همواره در برابر ساختهای سیاسی، نشانههایی از مقاومت شکل میگیرد. مقاومت را میتوان واقعیت اجتنابناپذیر کنش بازیگرانی دانست که از انگیزه لازم برای رویارویی با ساخت مسلط نظام جهانی برخوردارند. اگرچه سطوح مقاومت متنوع است اما مقاومت در اندیشه پستمدرنی فوکو و انقلاب اسلامی ایران بهعنوان واکنشی در برابر قدرت ساختاری و شکلبندیهای قدرت فراگیر محسوب میشود.
آمریکا و شوروی به یک میزان با انقلاب اسلامی تعارض داشتند
متقی تصریح کرد: نکته دیگری که در ارتباط با ظهور انقلاب اسلامی ایران میتوان از آن نام برد، مربوط به شکلبندی کنش انقلابی در ساختار دوقطبی بوده است؛ ساختاری که در آن نشانههایی از عقلانیت راهبردی وجود داشته و هر کشور تلاش میکند تا موقعیت خود را برای مقابله با بازیگران تهدیدکننده تثبیت کرده و ارتقا دهد.
وی گفت: در ساختار دوقطبی، آمریکا و اتحاد شوروی به یک میزان نسبتبه نشانهها و پیامدهای انقلاب اسلامی ایران تعارض داشتند. تحلیل آنان تابعی از قالبهای مدرنیته و شکلبندیهای نهادینهشده رفتار در سیاست بینالملل بوده است. در سالهای 1978 و 79، قدرتهای بزرگ از نشانههای مبتنی بر همکاریهای منطقهای بهره میگرفتند. مقابله با انقلاب ایران را از طریق جنگ تحمیلی امکانپذیر دانسته و به این موضوع واقف بودند که رویارویی عراق با ایران میتواند بخشی از پتانسیل انقلاب اسلامی را کنترل و محدود سازد.
دفاع مقدس توانست اندیشه مقاومت را ارتقا دهد
متقی با بیان اینکه ایران در دوران دفاعمقدس توانست اندیشه مقاومت را ارتقا دهد، تصریح کرد: اندیشه مقاومت نهتنها در مبانی ایدئولوژیک نظام سیاسی ایران بلکه در صحنه نبرد وجود داشته و امکان کنش تاکتیکی در برابر تهدیدات منطقهای و بینالمللی را فراهم ساخت. انگاره مقاومت در دوران دفاعمقدس توانست مانع از پیروزی عراق در برابر ایران شود. ایران موقعیت سرزمینی و حاکمیت ملی خود را حفظ کرد. این کارشناس مسائل بینالملل افزود: عراق و متحدینش در منطقه خلیجفارس همراه کارگزاران کنش نیابتی آن همانند منافقین نتوانستند پتانسیل انقلاب اسلامی را محدود کنند و واقعیت آن است که فشارهای بینالمللی و انگاره مقاومت، ساخت قدرت سیاسی در ایران را بازتولید کرده و قابلیتهای آن در جهت ارتقای سطح خودیاری به حداکثر ممکن رساند. در چنین شرایط و فضایی بود که عراق دچار اشتباه راهبردی شد و با حمله نظامی به کویت، موقعیت ساختاری خود را متزلزل کرد. متقی اضافه کرد: توضیح آنکه آمریکا همواره از سازوکارهایی نظیر تلهگذاری، برای وادارسازی دیگران به کنشهای رادیکال بهره میگیرد. نشانههای این فرایند را میتوان بهعنوان واقعیت رفتار انحرافی برخی رهبران اقتدارگرای جهان همانند پوتین و صدام حسین دانست.
انقلاب ایران توانست موقعیت خود در بحرانهای منطقهای را حفظ کند
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه در دوران بعد از اشغال کویت ازسوی عراق، زمینه برای گسترش بحران منطقهای به وجود آمد، گفت: انقلاب ایران توانست موقعیت خود را در فضای بحرانهای منطقهای حفظ کرده و از سال2003 که حکومت صدام سقوط کرد، بهعنوان بازیگر موازنهدهنده منطقهای ایفای نقش کند. در هر یک از دورههای تاریخی یادشده، نشانههایی از مقاومت در کنش تاکتیکی ایران مشاهده میشود. متقی همچنین با بیان اینکه صدور انقلاب را باید ادامه مقاومت در فضای منطقهای دانست، اظهار کرد: بسیاری از نیروهای اجتماعی در محیط منطقهای با واقعیتهای ساخت سیاسی کشورهای متبوع خود هماهنگی نداشته و به همین دلیل است که ایران راهبرد مقاومت در محیط پیرامونی را در دستورکار خود قرار داده است. مقاومت در پیرامون مزیت آزادسازی انرژی های نهفته متعارض را به وجود می آورد. هر گاه مقاومت شکل گیرد، طبیعی است که پادگفتمان مقاومت بازتولید میشود. فضای موجود منطقهای هماکنون در کشاکش نیروهایی قرار دارد که دارای انگاره پستمدرن بوده و بر ضرورت مقاومت بهعنوان نیروی اثربخش بازیگران حاشیهای و محرومان قرار دارد. از سوی دیگر، پادگفتمان مقاومت نیز نشانههایی از محافظه کاری، ساختارگرایی و کنش متقابل را فراهم آورده است. نتیجه چنین وضعیتی را باید در قالب نشانههایی از انقلاب دائمی در محیط منطقهای تبیین کرد.
ارسال نظر