نشستهای جدید اصلاحطلبان با محوریت سالخوردگان تجدیدنظرطلب برگزار میشود
نواصلاحطلبی با میدانداری پیران
برگزاری جلسات نواصلاحطلبی همزمان با اعلام خبر جلسه مشترک حسن روحانی با محمد خاتمی و سیدحسن خمینی، در نوع خود میتواند معنادار به نظر برسد. اصلاحطلبان در فاصله یکسال و 9ماه تا انتخابات مجلس دوازدهم، مجددا دستبهکار شدهاند تا دوباره در قدرت سهم بگیرند. شعار نو شدن اما با میدانداری پیران اصلاحات سنخیتی ندارد. شعار نواصلاحطلبی از کجا آب میخورد؟
خبرهای رسیده حاکی از برگزاری نشستهای جدید اصلاحطلبان با عنوان «نواصلاحطلبی» است. اصلاحطلبان در دوران هشتساله دولت روحانی و پس از آن برای انتخاباتهای مختلف تشکلهای مختلفی با حضور احزاب سیاسی خود ایجاد کردند که هیچکدام در جلب نظر تودهها و حتی بدنه جوان جریان موفق نبودند. حالا این جلسات جدید با حضور افرادی همچون بهزاد نبوی، موسوی لاری و محمدرضا عارف برگزار میشود تا ضمن آسیبشناسی عملکرد دهه اخیر اصلاحطلبان، بتواند راههای بازگشت آنان به هویتی را که هویت اصلاحطلبی مینامند، پیدا کند.
پیش از اینها افرادی همچون محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحطلب بارها خواستار بازنگری اصلاحطلبان در شخصیتها و مسیر انتخابی اصلاحطلبان شده بودند و تاجیک بارها تلاش اصلاحطلبان برای رسیدن به قدرت را تخطئه کرده و اقدامات آنان را مخالف اصلاحطلبی دانسته بود. کارگزاران سازندگی رویکرد انتخاباتمحور دارند و میگویند باید با شرکت در انتخابات بتوانیم راه خود را بیابیم اما برخی اصلاحطلبان رویکرد جامعهمحور و همراهی با تودهها را حتی اگر منجر به تحریم انتخابات شود قبول دارند. اما نکته جالبتوجه آن است که نواصلاحطلبی هم با همان پیران اصلاحطلب دارد شکل میگیرد و برخلاف اسمش خبری از جوانی و تازگی در آن نیست.
اوج و فرود اصلاحات
اصلاحطلبی یکی از دو جریان سیاسی عمده کشور تحتتاثیر تحولات واپسین سالهای دهه گذشته با تنگناهایی بیسابقه مواجه و به شکلی ملموس از مصادر قدرت دور شد. حرکت دوباره جامعه به سمت تغییر وضعیت موجود یا به عبارتی تحولخواهی موجب شد تا گفتمان اصلاحات باز هم اقبالی عمومی یابد و در خرداد 1392 با انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری، اصلاحطلبان پس از سالها باز هم خود را برنده رقابتهای سیاسی احساس کنند. موفقیت سیاسی اصلاحطلبان بهرغم اماواگرهایی که در این جریان مطرح میشد به رسیدن نامزد تحت حمایت آنان به پاستور محدود نشد و نامزدهای اصلاحطلب پس از سه دوره متوالی ناکامی در انتخابات مجلس، اسفند94 توانستند تعداد قابلتوجهی از کرسیهای بهارستان را به دست آورند. با وجود توفیقات سیاسی اصلاحطلبان در نیمه نخست دهه90، این جریان بهتدریج دچار افول مجدد و رویگردانی مردم شد. در این بین مطالبات محققنشده از دولت و مجلس تاثیر بسزایی در کاهش اقبال عمومی به گفتمان اصلاحطلبی داشت. نتیجه انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم نشان داد که مردم از جریان اصلاحات رو گرفتهاند و حاضر نیستند به نامزدهای نزدیک به این جریان رأی بدهند. ریزش پایگاه رأی اصلاحات و دوری اصلاحطلبان از قدرت، سببساز شکلگیری انواعی از خودانتقادی و تحولخواهی برخی نخبگان و طیفهای اصلاحطلبی شد. در میان متفکران اصلاحات دو چهره بیش از سایرین از لزوم بازنگری در تاکتیکها، راهبردها و اهداف اصلاحطلبی سخن گفتهاند؛ محمدرضا تاجیک و سعید حجاریان.
پستمدرنیست علیه پیران اصلاحطلب
یک سال پس از به قدرت رسیدن روحانی، محمدرضا تاجیک، مشاور رییس دولت اصلاحات و یکی از تئوریسینهای این جریان از ایده «نواصلاحطلبی» رونمایی کرد که این ایده با واکنشهای متعدد و متفاوتی روبهرو شد. تاجیک سابقه سالها فعالیت امنیتی دارد. از سویی در دولت خاتمی، رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بود. همچنان از نزدیکان خاتمی است و برخلاف خاتمی که تکرار روحانی را به مردم توصیه کرد سالهاست که میخواهد طرحی نو دراندازد؛ چیزی که از آن با عنوان «نواصلاحطلبی» یاد میشود. تاجیک جزء چهرههایی است که همواره از دریچه نقد، به قدرتمداری اصلاحطلبان حمله میکند.
او همیشه تصریح داشته که اصلاحات باید از خلاصه شدن در قالب ساحت قدرت پرهیز کند و با تکیه بر جامعه مدنی طرح نو دراندازد و خود را به صورتی مطلوب با مطالبات روز هماهنگ کند. از همین جهت است که محمدرضا تاجیک سالهاست که از مساله «نواصلاحطلبی» حرف میزند؛ البته باید خاطرمان باشد تاجیک بهشدت در افکار پستمدرن غرق است. ژیژک، بدیو، لاکان و فوکو از کلامش نمیافتد. این همان مرکزی است که باعث میشود بهمثابه یک پستمدرن قهار از تمام آنچه در گذشته بوده راحت بگذرد و در نظام اندیشهای جدید فرورود. به بیان دیگر، تاجیک به اصلاحطلبان توصیه میکند روش رحم اجارهای را کنار بگذارند و خود صاحب یک اندیشه جدید شوند.
خلاصه و چکیده آن چیزی را که تاجیک مراد دارد شاید بتوان از این بخش از گفتوگوی او با «صبحنو» در اردیبهشت سال99 فهمید: «درمورد استراتژی کوتاهمدت اصلاحطلبان، قبلا هم گفتهام که معتقدم اصلاحطلبان سخت نیازمند نوعی تعطیلات تاریخی [سفر از دیار ماکروقدرت و ماکروسیاست] هستند. آنان باید رهتوشه بردارند و سفر آغاز کنند و ببینند آسمان آیا همهجا همین رنگ[رنگ آسمان قدرت] است یا میتوان زیر آسمانی دیگر، با رنگی دیگر، آن کار دیگر کرد و بتهای پندار و کردار را شکست، از کلیشهها رهایی یافت و جریان اصلاحطلبی را با آن و آرایه متفاوتی آراست. تا زمانی که اصلاحطلبان دیار قدرت را ترک نکنند و سفر آغاز نکنند، تصویری از آنچه اکنون هستند و میکنند، نخواهند داشت. آینده اصلاحطلبان در گرو این سفر و دورشدن از «خودِ-در-قدرت-خود» است. در این سفر است که عیب و هنر اصلاحطلبان بر خودشان عیان میشود و آنان را به واسازی و بازسازی فرامیخواند و این یعنی، برخاستن ققنوسوار جریان اصلاحطلبی از خاکستر خود.»
نوشدن و اصلاحات ساختاری
یکی از چهرههای نامداری که نسبتبه ایده نواصلاحطلبی تاجیک واکنش نشان داد، سعید حجاریان، دیگر تئوریسین جبهه اصلاحات بود که تصریح کرد که مفهوم اصلاحطلبی مبتنی بر اندیشه مشروطه و در ماهیت برآمده از تحولخواهی و نوشدن است و به همین خاطر این گفتمان، نواصلاحطلبی را در خود مستتر دارد و به جای نواصلاحطلبی باید بهسوی اصلاحطلبی نو حرکت کرد. پس از شکست مطلق اصلاحات در انتخابات 1400 لزوم نوشدن اصلاحات، بهشکل ویژهتری ذهن اصلاحطلبان را به خود مشغول داشته است. حجاریان و تاجزاده دو چهره نامدار اصلاحطلب طی سال گذشته ورا و فرای نوشدن اصلاحطلبی، بر اصلاحات ساختاری تاکید کردند. زاویه دید تاجزاده و حجاریان اما نسبتبه اصلاحات ساختاری، کاملا متفاوت از یکدیگر است. درحالیکه تاجزاده راه اصلاحات ساختاری را از مسیر تغییر رادیکال و هنجارشکنانه قانون اساسی میبیند، حجاریان بر این باور است که تغییر قانون اساسی امری ممتنع است و بیشتر باید روی تاکتیکهای نوآورانه فرضا در حوزه خبرگان رهبری(فارغ از اینکه تا چه اندازه این تاکتیکها اصلاحطلبان را قرین قدرت سازد)، تمرکز کرد.
اینکه اصلاحطلبان به دنبال نوشدن هستند، اقدامی طبیعی است که هر جریان سیاسی پس از مدتی حضور در قدرت، در دستورکار خود قرار میدهد، لیکن روش اصلاحطلبان جهت دست یافتن به نوشدن، چندان با هدف سازگاری ندارد. وقتی به چهرههای حاضر در جلسات موسوم به نواصلاحطلبی نگاه میکنیم، میفهمیم که گویا قرار است همچون سابق سالخوردگان پابهسنگذاشته مجددا نقشهراه جریان اصلاحطلبی را تعیین کنند و بدین صورت، جوانان اصلاحطلب همچنان جایی در آینده اصلاحطلبی ندارند.
ارسال نظر