|
شناسه خبر: 9715

اصلاح طلبان می خواهند جدایی رئیس مجلس از رادیکالیسم را به سطح تاکتیک تنزل بدهند

مرزبندی راهبردی قالیباف با سوپر انقلابی ها

انتقادات روزهای اخیر رییس مجلس به مشی و مرام تندروها یا به تعبیر جدیدتر، «سوپرانقلابی‌ها»، موجب شد تا یکی از رسانه‌های اصلاح‌طلب تحلیل کم‌مایه‌ای از این نوع انتقادات داشته باشد و زاویه قالیباف با تندروها را از سطح اندیشه‌ای و گفتمانی به برخی وقایع سیاسی تاریخی تقلیل بدهد. تحلیل‌‌های اینچنینی در شرایطی است که قالیباف همواره مرزبندی روشنی با تندروها داشته و هیچ‌گاه با آن‌ها در یک طیف تعریف نشده است. قالیباف چه گفت و اصلاح‌طلبان تندرو چه برداشت سطحی از اظهارات او به عمل آوردند.
محمدباقر قالیباف، رییس مجلس مدتی است که بی‌پرده‌پوشی، اظهارات روشنی را نسبت‌به نیروهای موسوم به تندرو یا سوپرانقلابی مطرح می‌کند؛ برای نمونه قالیباف ابتدای تیرماه امسال با نقد سوپرانقلابی‌ها گفت: «بنا نیست ما تنبلی کنیم، دهان‌مان را باز کنیم، هر حرف نپخته‌ای را به زبان بیاوریم و اسم خودمان را بگذاریم انقلابی. هرکسی هم که یک دیکته‌ای نوشته، ممکن است غلطی هم نوشته، ایراد می‌گیرد که آقا چرا یک غلط داری؟ خب، تو که هیچ غلطی نکرده‌ای و عمر خودت را تباه کرده‌ای. حداقل تو حق نداری به اسم انقلاب حرف بزنی». رییس مجلس همچنین یک بار دیگر عصر روز 3مردادماه و در دهمین اجلاس رایزنان فرهنگی، نسبت‌به برخی رفتارهای تند به اسم انقلابی‌گری انتقاد کرد و گفت: «انقلابی با حرف‌های مفت و تند و به تعبیر رهبر انقلاب با سوپرانقلابی‌ها، انقلابی نمی‌شود؛ امروز هرکسی کارآمدی دین را در جامعه به اثبات برساند، انقلابی است».
اظهارات قالیباف علیه سوپرانقلابی‌ها، تعمدا ازسوی برخی اصلاح‌طلبان به زاویه تاکتیکی و صرفا سیاسی قالیباف با تندروها تنزل داده شد؛ برای نمونه سایت «اعتمادآنلاین»، روز گذشته در گزارشی مدعی شد که علت موضع‌گیری‌های اخیر قالیباف علیه تندروها، ناهمراهی تندروها با او در دو انتخابات 1384 و 1400 بوده و اکنون قالیباف درصدد است با موضع‌گیری، صف خود را از آن‌ها جدا کند. در تحلیل این گزارش و تعابیری از این دست، شاید ذکر چند نکته ضروری باشد.
اول اینکه مرزبندی قالیباف با تندروها ورای تاکتیک‌های سیاسی است و رییس مجلس در برهه‌های مختلف ثابت کرده که در نسبت با رادیکال‌ها دچار گسل اندیشه‌ای و گفتمانی است و به هیچ صورتی نمی‌تواند با آن‌ها همنشینی پیشه کند. دوم اینکه مرزبندی قالیباف با تندروها که ریشه در تفاوت‌ها و تباین‌های اندیشه‌ای و گفتمانی دارد، برای قالیباف کم هزینه دربرنداشته است. آخرین آن‌ها، صف‌کشی تعدادی از مدعیان برای کسب جایگاه ریاست مجلس بود که عاقبت به نایب‌رییسی هم دست نیافتند.
سوم اینکه اصلاح‌طلبان اساسا هیچ‌گاه راضی به مرزبندی میان طیف‌های اصولگرایی نبوده‌اند. اصلاح‌طلبان، اصولگرایی را همواره پیکره‌ای واحد از تندروی و خالی از عقلانیت خواسته‌اند تا بدین صورت بتوانند در قطب‌بندی با «رادیکالیسم چپ»، گوی رقابت را از رقیب بربایند. مرزبندی قالیباف با تندروهای اصولگرا، بدون شک ایده و برنامه اصلاح‌طلبان را مخدوش ساخته و اجازه نمی‌دهد تا تندروها، دائر مدار عرصه سیاسی کشور شوند. چهارم اینکه، قالیباف در انتخابات 1400 اساسا به کاندیداتوری فکر هم نکرد و پیش از بیانیه 220نماینده مجلس در حمایت از رئیسی، صراحتا اعلام داشت که بنای نامزدی و رقابت با رئیسی را ندارد.
 

 

ارسال نظر