گفتوگو با کارگردان مستندی درباره مبارزه با فساد
هنوز هم «امیدیهِ»
مستند «امیدیهِ» به کارگردانی علی زهیری و تهیهکنندگی سیدمحمدحسین حسینی است. جرقه تولید این مستند انتشار ویدیویی بود که درآن ماموران به خانه یک جانباز مدافع حرم در شهر ارومیه ورود میکردند. اما بعدا مشخص شد قضایا ریشه در اتفاقات هشت ماه گذشته دارد.
مستند «امیدیهِ» به کارگردانی علی زهیری و تهیهکنندگی سیدمحمدحسین حسینی است. جرقه تولید این مستند انتشار ویدیویی بود که درآن ماموران به خانه یک جانباز مدافع حرم در شهر ارومیه ورود میکردند. اما بعدا مشخص شد قضایا ریشه در اتفاقات هشت ماه گذشته دارد. اتفاقاتی که مربوط به اقدامات شورای شهر و شهرداری این شهر در حوزه مبارزه با زمیننداری است. برای اطلاع بیشتر از جزئیات این مستند با علی زهیری، کارگردان «امیدیهِ» گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
درابتدا کمی درباره حادثهای که منجر به ساخت مستند «امیدیه» شد توضیح میدهید؟ مسجدی در امیدیه وجود دارد که از سالها قبل در حوزههای مختلف فعالیت میکند، یعنی از زمان جنگ تا به امروز در مسائل مختلفی مثل مشکلات مردم و مسائل شهری کار انجام میدهد. برخی از مساجد صرفا محلی برای نماز خواندن هستند اما این مسجد یک مسجد زنده است. در این مسجد به مشکلات مردم، درگیریهای طوایف و هرچه که لازم باشد رسیدگی میشود.
آیا مسجد جامع شهر است؟ خیر اتفاقا مسجد جامع شهر هم نیست. محلهای در امیدیه به نام علیآباد وجود دارد و این مسجد بهنام مسجد حجت علیآباد شناخته میشود. چه میشود که بچههای این مسجد وارد کارهای شهری میشوند؟ آنها به این نتیجه میرسند که مشکلاتی در شهر وجود دارد از جمله مشکلاتی مثل زمینخواری که باید به آنها رسیدگی شود. متأسفانه در شهرهای مختلف از این قبیل مسائل در شهرداریها و شورای شهرها وجود دارد. نکته مهم دیگر آن است که بههرحال امیدیه یک شهر نفتی است و شهری مهم به حساب میآید. پیرو همین مشکلات بچههای مسجد حجت امیدیه تصمیم میگیرند فردی را به شورای شهر بفرستند تا او بتواند مشکلات را سامان بدهد. نهایتا پس از جلسات متعدد آنها به این نتیجه میرسند که آقای آغاجری را بهعنوان نامزد در انتخابات معرفی کنند. آغاجری در آن روزها در شیراز درحال تحصیل بود. آنها آنقدر دل پاکی داشتند که خودشان بدون آنکه به آغاجری بگویند او را در انتخابات ثبتنام میکنند. پس از ورود به شورا چه مسائلی پیش میآید؟ بعد از ورود به شورا آنها بیشتر از قبل مسائل و مشکلات را متوجه میشود. به همین خاطر مشکلات را در قالب گزارشهایی به مراجع امنیتی و انتظامی ارائه میکند. پیرو این کار به برخی از کسانی که مسوولیت دارند برمیخورد و به همین خاطر با شورای شهر و شهرداری مقابله میکنند. ظاهرا دادستان وقت نفر اصلی بوده؛ درست است؟ بله دادستان هم یکی از آنها بوده است اما علت آنکه بیش از همه روی دادستان زوم شد این بود که بههرحال دادستان مدعیالعموم است و باید مشکلات مردم را رسیدگی کند نه اینکه خودش هم جزیی از مشکل باشد. در مرحله بعدی چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ کانالی در فضای مجازی با سند و مدرک شروع به افشاگری در مورد تخلفات دادستان و دیگران میکند. به دادستان برمیخورد و او تصور میکند این کار بر عهده شوراست به همین خاطر او تعدادی از بچههای مسجد را بازداشت میکند. گوشی و لپتاپ تعداد زیادی از بچهها هم توقیف میشود. و اما نمونه بارز این اتفاق ورود به خانه جانباز مدافع حرم اسماعیل شریفی بود.
همه بهعنوان یک شهروند مأموریت حل مشکلات دیگران را دارند اما از بچه مسجدیها و بچه هیاتیها انتظار بیشتری وجود دارد. بچههای مسجد حجت علیآباد به این فکر کردند که کارشان فقط نماز خواندن یا هیات گرفتن نیست. آنها به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند نسبت به مشکلات اطراف خودشان بیتفاوت باشند
بهانه ساخت مستند ویدیوی ورود به خانه جانباز مدافع حرم بود؟ بله. اساسا انتشار آن ویدیو بهانهای شد که ما این مستند را بسازیم. بلافاصله پس از انتشار آن ویدیو با دوربین و به همراه سه نفر از دوستانم راهی امیدیه شدیم. درواقع ما در ایامی به امیدیه رفتیم که همچنان دادستان در شهر حضور داشت و به قولی ما ریسک کردیم. نکتهای که وجود دارد این است که بههرحال در برخی مناطق مدافعان حرم توسط وهابیت مورد تهدید واقع میشوند. من در ابتدا پس از تماشای ویدیو فکر کردم وهابیت وارد خانه آن جانباز مدافع حرم شدهاند. درآن روزها شبکههای فارسیزبان ماهواره هم موضوع را پوشش داده بودند؛ درست است؟ بله، در همان روزها بلافاصله «بیبیسی» و «ایران اینترنشنال» موضوع را بالا آورده بودند. باید صداوسیمای خودمان موضوع را پوشش میداد و ما خودمان به آنها پیشنهاد دادیم که اینکار را بکنند اما متأسفانه موافقت نشد به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم که به موضوع ورود کنیم و بدون جانبداری از کسی مسأله را پوشش دهیم. جالب اینجا بود که پس از ورود ما به مسأله شبکههای فارسیزبان دیگر از موضوع خارج شدند. آیا مسوولان شهری با شما همکاری میکردند؟ متأسفانه برخی مسوولان همکاری نمیکردند. برای مثال با آقای دادستان تماس میگرفتیم ولی ایشان با شکل بدی گوشی را قطع میکردند. به مرور متوجه شدیم که آن ویدیو ریشه در اتفاقاتی داشت که از هشت ماه قبل آغاز شده بود. اهمیت کار شما در اقدام آتشبهاختیار در موضوعی مهم است. به نظرتان مستندسازان در چنین اتفاقاتی باید چه رفتاری داشته باشند؟ مستندسازان باید هرطور که شده به موضوع ورود کنند. برای مثال موضوع روستای ابوالفضل در زمان خودش بسیار پیچید که نکته بسیار مهمی بود. در موضوع روستای ابوالفضل هم چند روزی «بیبیسی» ویدیوهای آن روستا را پخش کرد و سروصدای زیادی به راه انداخت چند روز بعد روز تاسوعای حسینی بود. هیأتی را به روستای ابوالفضل بردیم و چند روز بعد بلافاصله رسانههای فارسیزبان به سکوت رفتند. حتی جریان تجزیهطلبی هم وارد ماجرای روستای ابوالفضل شده بود. این گروهها آماده نشستهاند تا هر اتفاقی که میافتد وارد شوند و سوءاستفاده کند پس ما باید قبل از ورود آنها کار را درست کنیم. البته این فقط وظیفه مستندسازان نیست. بچه هیاتی، بچه مذهبی و هرکس که دلسوز نظام، انقلاب و مردم است باید این کارها را بکند و به آن ورود کند. فکر میکنید نقش مساجد و گروههای خودجوش مردمی مثل بچههای مسجد حجت علیآباد، در رفع مشکلات و مقابله با فساد چیست؟ این موضوع منحصر به خوزستان نیست و باید آن را در کل کشور جستوجو کرد. چرا عدهای از بچه مسجدیها و بچه هیاتیها فکر میکنند کارشان این است که فقط دور هم جمع شوند و هیاتی داشته باشد. مگر کارکرد مسجد فقط این است که در آنجا نماز بخوانیم. اساسا جدا کردن مسجد از مشکلات مردم شدنی نیست. همه بهعنوان یک شهروند مأموریت حل مشکلات دیگران را دارند اما از بچه مسجدیها و بچه هیاتیها انتظار بیشتری وجود دارد. بچههای مسجد حجت علیآباد به این فکر کردند که کارشان فقط نماز خواندن یا هیات گرفتن نیست. آنها به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند نسبت به مشکلات اطراف خودشان بیتفاوت باشند.
ارسال نظر