گفتوگوی «صبحنو» با کارگردانان بخش فیلم کوتاه جشنواره فجر چهلم
مصائب شیرین
فیلمکوتاهسازان ایرانی را میتوان یکی از مهمترین پایههای سینمای ایران به حساب آورد. جوانانی خلاق، پرانگیزه و پرتلاش که موفق شدهاند سینمای کوتاه ایران را در عرصه جهانی معرفی کنند.
ارفاق؛ تقابل نسلها
«رضا نجاتی» یکی از کارگردانان فیلم کوتاه است که با فیلم «ارفاق» در جشنواره فجر امسال حضور دارد. او درباره این فیلم به «صبحنو» چنین میگوید:
کمی بیشتر فیلم «ارفاق» را برای مخاطبان «صبحنو» معرفی کنید و بگویید ایده این فیلم چطور شکل گرفت؟
فیلم درمورد معلمی است که درگیر دسیسه دو تن از دانشآموزانش شده است. مهمترین نکته فیلم که ایده اصلی کار هم بود، تقابل چند نسل با هم است. در فیلم «ارفاق» مخاطب سه نسل، چالشها و تقابل آنها را با هم میبیند.
«ارفاق» در جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز خوش درخشید! این فیلم چه جوایزی را در این جشنواره از آن خود کرد؟
«ارفاق» تنها فیلمی بود که در جشنواره فیلم کوتاه تهران در همه بخشها نامزد شد و موفق شد جایزه بهترین فیلمبرداری را برای «آرمان فیاض»
به ارمغان آورد.
در این فیلم شما از چهرههای سینمای بلند مانند «هوتن شکیبا» و «سیاوش چراغیپور» استفاده کردهاید. دلیل این انتخاب چه بود؟
من سینمای بلند را از سینمای کوتاه جدا نمیبینم. وقتی درمورد واژهای به نام سینما صحبت میکنیم، دیگر بحث فیلم کوتاه و بلند مطرح نیست، همه اینها زیرمجموعه کلمهای به نام سینما هستند. این کمی ناعادلانه است که بازیگرها را به دو دسته بازیگر فیلم کوتاه و بازیگر فیلم بلند تقسیم کنیم. میتوانیم بازیگرها را به دو دسته بازیگر شناختهشده و شناختهنشده تقسیم کنیم یا شاید بتوانیم بازیگرها را به دو دسته بازیگر تئاتر و سینما تقسیم کنیم که باز هم به نظر من اتفاق درستی نیست. اما باید بگویم باعث افتخار من بود که با بازیگران مطرح کار کنم. من از روزی که فیلمنامه را نوشتم به هوتن شکیبا و سیاوش چراغیپور فکر میکردم. سالهاست آقای چراغیپور را میشناسم و هر بار خواستیم همکاری کنیم میسر نشد اما فکر میکنم این همکاری در بهترین جا و به بهترین شکل در فیلم «ارفاق» اتفاق افتاد. من فیلمنامه را برای آقای شکیبا نیز فرستادم، او متن را خواند و دوست داشت، فیلمهای قبلی من آشنا شد و توانستیم یک همکاری جذاب را شکل دهیم.
روند سینمای ما بدین شکل است که معمولا بازیگران از فیلمهای کوتاه به فیلم بلند رفته و تحولی را ایجاد میکنند و این پروسه برعکس بهندرت اتفاق افتاده است. چقدر استفاده از بازیگران چهره میتواند توجه بیشتر مخاطبان را به کار جلب کند؟
این موضوع میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. بسیاری از مخاطبان عام اصلا فیلم کوتاه را نمیشناسند و نمیدانند چنین چیزی وجود دارد. آنها با واژهای به نام سینمای کوتاه غریبهاند اما میتوانند بهواسطه بازیگران مطرح با سینمای کوتاه آشنا شوند. باید این نکته را هم ذکر کنم که این اولینبار نیست که یک بازیگر مطرح در فیلم کوتاه بازی میکند. در این سالها، بازیگرهای مطرحی داشتیم که در فیلمهای کوتاه حضور داشته و بسیار هم خوب ایفای نقش کردهاند.
گاهی اوقات از بازیگران چهره در تئاتر برای بفروش شدن اثر استفاده میشود. آیا در فیلم کوتاه این اتفاق برای دیده شدن بیشتر فیلم میافتد؟
فیلم «ارفاق» بهصورت رسمی آخرین فیلم کوتاه من است و قصد دارم بهزودی اولین فیلم بلندم را شروع کنم اما هیچوقت فیلمسازی کوتاه را رها نخواهم کرد. ممکن است چند سال دیگر قصهای جذاب را دست بگیرم و باز هم فیلم کوتاه کار کنم و از بازیگری که چهره مطرحی ندارد استفاده کنم. این موضوع بستگی به کاراکتر، فیلمنامه و فضای فیلم دارد و این معیارها انتخابهای فیلمساز را شکل میدهد.
کمی از فیلم بلندی که بهزودی خواهید ساخت بگویید. آیا پیشتولید کار را شروع کردهاید؟
من از سال89 فیلمسازی را بهصورت حرفهای شروع کردم و هر سال تقریبا یک فیلم کوتاه ساختم. در طول این سالها چند فیلمنامه سینمایی هم نوشتم و کنار گذاشتم. آخرین فیلمنامهای که در حال نوشتن آن هستم، یک فیلمنامه اجتماعی است که دوستش دارم و تقریبا نیمی از آن را نوشتهام. فکر میکنم تا دو ماه دیگر این متن تمام شود. به امید خدا اگر موفق شویم تهیهکننده و سرمایهگذار را جذب کنیم، اوایل تابستان برای پیشتولید اقدام خواهیم کرد و اگر برنامهریزیها درست پیش برود آخر تابستان کار را کلید خواهیم زد.
شما فیلم کوتاه دیگری هم در گروه هنر و تجربه در حال اکران دارید. کمی بیشتر این فیلم را معرفی کنید؟
فیلم کوتاه «شوفر» این روزها در باکس «وضعیت قرمز» در گروه هنر و تجربه در حال اکران است. این فیلم نیز بهنوعی همان دغدغهمندی فیلم «ارفاق» را دارد و به بررسی نسلها میپردازد. به اینکه یک کودک به چه شکلی تربیت میشود و این تربیت چطور میتواند در یک اجتماع تاثیرگذار باشد. در فیلم «شوفر» میتوانیم رگههایی از فیلم «ارفاق» را پیدا کنیم. این فیلم درحال اکران است و امیدوارم مردم ببینند و دوست داشته باشند.
فیلم «ارفاق» چندمین فیلم کوتاه شما محسوب میشود؟
«ارفاق» هفتمین فیلم کوتاه من است.
آیا در این فیلمهایی که ساختهاید دغدغه یا موضوع خاصی را دنبال کردهاید؟ یا ارتباط مشترکی نمیتوان بین فیلمها دید؟
در یکی، دو فیلم جاده برایم مهم بود. در برخی فیلمها موضوع مشترک است و در جایی روابط برایم اهمیت داشت. به این شکل نیست که بخواهم یک موضوع و خط را بگیرم و تا آخر عمرم در رابطه با همان موضوع فیلم بسازم. دوست دارم طعمهای جدید را تجربه کنم اما نمیتوان منکر شد که رگههایی از فیلمهای گذشتهام در فیلمهای بعدیام دارد.
هاجرو؛ هیولای تبعیض
«هاجرو» یکی دیگر از فیلمهای کوتاه چهلمین جشنواره فیلم فجر است. «افشین اخلاقی»، کارگردان این فیلم از سختی پیدا کردن لوکیشن فیلمبرداری به «صبحنو» چنین میگوید:
کمی از همکاری با نویسنده کار، «امیرمسعود سهیلی» بگویید و اینکه ایده این فیلم چطور شکل گرفت؟ آیا ایده اولیه از شما بود یا نویسنده کار؟
با امیرمسعود سهیلی از سال87 در سینمای مشهد رفاقت داریم. قصههایی که او مینویسد و اقتباسهایی که میکند با سلیقه من همسو است. او چارچوب سینمای کوتاه را بهخوبی میشناسد و اقتباسهایی هم که میکند در همین راستاست. ما قبلا فیلم «به چشم خواهری» را کار کرده بودیم. ایده این فیلم زمانی شکل گرفت که هر دو در اندونزی بودیم. این فیلم در بخش بازار جشنواره فجر نیز حضور داشت و در بسیاری از جشنوارههای فیلم کوتاه
خوش درخشید.
و همکاری شما در فیلم «هاجرو» نیز ادامه یافت؟
بله. او به من گفت قصهای دارد درباره دختری که در خانه بهارثرسیده از پدرش زندگی میکند اما برادر او که ارثیهاش را تمام کرده، سراغ دختر میآید و قصد دارد خانه را از او بگیرد. برادر با استفاده از تعصب، غیرت و نگاه جنسیتی برنامه خود را پیش میبرد. این روایت مرا ترغیب کرد تا اول داستان اصلی را بخوانم و سپس فیلمنامهای را که امیرمسعود نوشته بود. موقعیت این روایت مرا بسیار جذب کرد و این اتفاقات با سلیقه من نیز همسو بود. مسائل زنان در کشورهای جهان سوم همیشه یکی از دغدغههای من است. به چارچوب کلی فیلم رسیدیم، آن را به انجمن ارائه دادیم و مورد استقبال قرار گرفت. انجمن از من خواست در پایان فیلم امید بگذارم و بدین طریق «هاجرو» شکل گرفت.
«هاجرو» در جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز حضور داشت. بازخوردها به این فیلم در این جشنواره چطور بود؟
بازخوردها به این فیلم مثبت بود. بسیاری از خانمهایی که فیلم را دیده بودند با وجود اینکه فضای فیلم کشورافغانستان بود با آن ارتباط برقرار کرده بودند. یکی از دوستانم معتقد بود داستان خیلی خوب پرداخته شده و با قصه ارتباط گرفته است. هیولای تبعیض جنسیتی در جهان سوم آنقدر پررنگ است که گاهی لازم است به شکلی نشان داده شود. مخاطبان در جشنواره فیلم کوتاه تهران ارتباط خوبی با کار گرفتند اما در مورد داوری نسبتبه فیلم کمی اجحاف شد. در جشنوارههای خارجی داورها ابتدا از فیلمهای کوتاه و زیر 10دقیقه شروع به دیدن میکنند، بعد به فیلمهای زیر 15دقیقه میرسند و بعد سراغ فیلمهای بیشتر از 20دقیقه میروند اما در داوری جشنواره این اتفاق نیفتاد و داوران خیلی عمیق به کارها نگاه نکردند.
فضای فیلم شما در افغانستان میگذرد. چطور این فضا را در ایران طراحی کردید؟
مشکلی که داشتم این بود که «خالد نویسا»، نویسنده داستان، آن را در زمان طالبان نوشته بود و من باید فضای 20سال پیش افغانستان را میساختم. با طراح صحنهام، «ریحانه اسماعیلیان» که خیلی درگیر فضای کار شده بود، تهران را گشتیم اما فضای مناسبی پیدا نکردیم. پس تصمیم گرفتم به لب مرز ایران و افغانستان بروم و در آنجا فیلم را بسازم اما آنجا نیز لوکیشن مناسب پیدا نکردم. بسیاری از خانههای کاهگلی بهخاطر نم و رطوبت گچ شده و فضا عوض شده بود. خواستم ریسک کنم و به افغانستان بروم اما یکی از دوستان فیلمسازم که از افغانستان به ایران آمده بود گفت که حداقل هزینه ساخت فیلم 15هزار دلار میشود و با توجه به اینکه نیروی متخصص نیز در آنجا وجود ندارد و باید آن را از ایران تامین کرد هزینهها به بیش از 25هزار دلار میرسد و انجمن نیز تا این حد از کار حمایت مالی نخواهد نکرد. در کمال ناامیدی به شهرک سینمایی پیامبراعظم(ص) سر زدم و دیدم معماریاش عربی است و درنهایت به موزه دفاع مقدس رسیدم، جایی که نه آب داشت و نه برق.
آکسسوار را چطور تامین کردید؟
آکسسوار را از خانههای افغان اجاره کردم. از بچههای افغانستان ممنونم که به من کمک زیادی کردند. آنها را جمعآوری کرده، چیدیم و فضا را بازسازی کردیم. ما مشاور لهجه داشتیم و به نکات کوچک و جزئی زندگی افغانها توجه داشتیم. مثلا در ایران زنان با چادر وارد خانه میشوند اما در افغانستان زنان دم در چادرهای خود را درمیآورند. پیدا کردن برقع و چادر افغان میز کار سختی بود اما خوشبختانه من و ریحانه اسماعیلیان موفق شدیم فضایی را که مدنظر داشتیم بسازیم.
بازیگرهای این کار را براساس چه معیارهایی انتخاب کردید؟
در ابتدا قصد داشتم از بازیگرهای شناختهشده ایرانی در این کار استفاده کنم اما یکی از این بازیگران مبلغی را بهعنوان دستمزد طلب کرد که از توان مالی من بیشتر بود. همین موضوع بهانهای شد تا متوجه شوم در رابطه با این فیلم ظلم کردهام اگر بخواهم از بازیگر غیرافغان استفاده کنم؛ زیرا زنی که در افغانستان زندگی میکند بسیار متفاوت از زن ایرانی است. زنان افغان معمولا پلکشان میپرد و مدام استرس دارند. کمی خمیدگی در راه رفتنشان وجود دارد و ویژگیهایی ازایندست که یک بازیگر فیلم کوتاه برای ایفای دقیق این نقش اینقدر وقت نمیگذارد. به همین خاطر از 200بازیگر زن از موسسه ماممیهن که مال افغانهای عزیز است تست گرفتم و به چهار، پنج بازیگری که در فیلم میبینید رسیدم. حتی بازیگر نقش هاجرو نیز تا لحظه آخر نمیدانست که قرار است نقش اصلی را بازی کند.
آیا قصد دارید به دنیای فیلم بلند هم وارد شوید؟
بله. فیلمنامهای را برای ساخت در نظر گرفتهام به نام «سورچرون» که قصهاش در مشهد میگذرد. درحالحاضر این فیلمنامه با طرحی از من در حال نگارش به دست یکی از دوستانم است.
آیا برای نمایش فیلم «هاجرو» در جشنوارههای خارجی نیز اقدام کردهاید؟
بله. تمام سعیام را میکنم در جشنوارهای با نمره بالا آن را به نمایش درآورم. نکتهای را نیز لازم میدانم در پایان سخنانم اشاره کنم. یکی از دوستان افغان از من پرسید که شما این فیلم را ساختید چون طالبان برگشتند. خواستم بگویم این اتفاق خیلی درد دارد. اینکه ما با ساختن فیلمی بخواهیم از شرایط گلآلود ماهی بگیریم. ما از مملکت خودمان ایراد میگیریم اما آیا شده از خودمان بپرسیم من برای کشورم چه کار کردهام؟ وقتی کسی به وطن خودش رحم نمیکند، قطعا قدرتهای جهانی نیز به وطن او رحم نخواهند کرد. من «هاجرو» را ساختم نه به این خاطر که از آب گلآلود ماهی بگیرم، بلکه به این خاطر حقوق زنان برایم مهم است.
ارسال نظر