گفتوگوی «صبح نو» با طراح ایده نمایش «موضوع چیه؟»
مخالف تئاتر تجاری نیستم
«آروند دشتآرای» و «مارین ونهولک» زوجی تئاتریاند که برای سومین بار نمایشی مشارکتی را روی صحنه آوردهاند.
کمی بیشتر نمایش «موضوع چیه؟» را برای مخاطبان «صبحنو» معرفی کنید!
«موضوع چیه؟» نمایشی مشارکتی است که با استفاده از امکانات تئاتر مشارکتی یا اینتراکتیو سعی میکند قصه را جلو ببرد. این نمایش از دسته اجراهایی است که وابسته به حضور تماشاگر است و اگر مخاطب نباشد جلو نمیرود. این اجرا وجوه مختلفی دارد. یکی از وجوه آن که هدف اصلی کار است، این است که عدهای جوان علاقهمند به بازیگری را به دنیای حرفهای معرفی کند. فرم اجرایی که برای این کار انتخاب شده در کنار این هدف، سعی میکند حرف دیگری را نیز بزند که باید اجرا را دید و به آن پی برد.
پیشتر نمایش «بداهه» را به طراحی و کارگردانی شما در تماشاخانه ایرانشهر دیده بودم. نوع کار کردن گروه شما (ویرگول)، فاصله گرفتن از شکل اجراهای مرسوم و دخیل کردن مخاطب است. اینطور نیست؟
در گروه ما تجربههای متنوعی انجام میشود. ما سهگانهای ساختیم که اولین نمایش آن «درباره تصویرت از من تجدیدنظر کن» بود که در تئاترشهر اجرا شد، دومین نمایش «بداهه» بود که در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفت و سومین نمایش هم «موضوع چیه؟» است که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجراست. این سه کار با این محوریت ساخته شدند که مخاطب نداند با یک اثر واقعی مواجه است یا با یک متن نوشته شده است. زمانی او احساس میکند که متن نمایش نوشتهشده و بازیگران از روی آن اجرا میکنند. گاهی هم فکر میکند که همهچیز در مقابل چشمانش اتفاق میافتد و با یک تئاتر مستند روبهروست. درگیری دراماتیک تماشاگر با اثر باعث میشود نمایش خودش را به مخاطب نزدیک کند و یک حرف امروزی به زبان دیگری زده شود. در هر سه اجرا، گروه خالق اثر سعی میکند حرف عمیقی را که میخواهد بزند در یک اجرای سرگرمکننده پنهان کند. این سهگانه با اجرای «موضوع چیه؟» به پایان میرسد و بعد از آن ما نمایش «پدر» را به روی صحنه خواهیم برد.
پس نمایش «پدر» همانطور که در نمایش «موضوع چیه؟» اشاره می شود اجرا خواهد شد؟
بله. «پدر» قرار است اجرا شود و آقای کیانیان نیز نقش پدر را بازی میکنند.
در ذهنتان چه گذشت که خواستید این سهگانه را بسازید؟
من در دورهای در مورد تئاتر و مسیر تئاتر در اجتماع دچار بحران شده بودم. اینکه ما چقدر در جامعهمان اثرگذار هستیم؟! و این شکل اجرای تئاتری چقدر زنده است؟! در آن روزها فکر میکردم که از منظر فلسفی تئاتر مرده و باید برایش مراسم ختمی گرفته شود. فکر میکردم که تئاتر دیگر کارکرد عمیق اجتماعی خودش را از دست داده است.
و این فکرها باعث شد که به شیوه اجرایی جدیدی روی بیاورید؟
بله. در جلساتی که داشتیم به یک شیوه اجرایی رسیدم که تصور میکنم به معنی کلاسیک کلمه، ضد تئاتر است. اجراها گویی به چیز دیگری شبیه میشوند، چیزی که در جامعه وجود دارد. در این شیوه اجرایی از اینترنت، تلویزیون، سینما و مباحث امروزی وام گرفته میشود تا اینترنت، سینما و تلویزیون نقد شود. در این اجراها ما از هویت خودمان استفاده میکنیم. در نمایش «بداهه» آروند دشتآرای نقشی را بازی میکند به نام خودش. یا در نمایش «موضوع چیه؟» مارین نقش خودش را بازی میکند و همینطور تمام بچههای بازیگر این نمایش. این تجربه جالبی است. مخاطب گاهی فکر میکند با یک متن نوشتهشده روبهرو است و گاهی همهچیز واقعی به نظر میرسد. این ایدهها را سه بار و به شیوههای مختلف اجرا کردن کار سختی است. فکر میکنم «موضوع چیه؟» پختهترین نمایش بین این سه ایده باشد. در بسیاری از لحظات این نمایش خودمان هم نمیدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد، زیرا نقش تماشاگر در این نمایش بسیار پررنگتر از دو نمایش قبلی است.
آیا اتفاقات روی صحنه ازجمله حذف شدن بازیگرها واقعی و در لحظه است؟ یعنی براساس نظر مخاطب هر شب این انتخابها فرق میکند؟
حذف شدنها واقعی و بر مبنای تصمیمگیری مخاطب است. اگر امشب اجرا را ببینید ممکن است دو بازیگر دیگر بالا آمده باشند. این حذف شدنها برای بچههایی که قبول کردند در چنین موقعیتی قرار بگیرند خیلی دردناک است و این اتفاق برای رسیدن به همان هدف متعالی نمایش میافتد. ویژگی این اجرا این است که نمیدانیم مخاطب چه کسی را نگه میدارد و چه کسی را حذف میکند. برای همین است که هر شب در نمایش یک پایانبندی متفاوت داریم.
کمی بیشتر از این معنای متعالی که در کار نهفته است بگویید.
برای دریافت این معنا باید نمایش را دید و اگر الان دربارهاش حرف بزنیم از هدفی که در نظر گرفتهایم دور میشویم. بهطور خلاصه باید بگویم احساس میکنم که ما هر روز بیشتر به سوی انفعال میرویم و از کنشگر بودن فاصله میگیریم.
یکی از ویژگیهای مهم نمایش شما تاثیرگذاری اجراست. وقتی مخاطب از در سالن بیرون میآید میتواند ساعتها درمورد آن حرف بزند. آیا این بازخورد را خودتان هم دیدهاید؟
ما برای این اجرا خودمان را به دردسر انداختیم. ساختن نمایشی با 9بازیگر که حاضر شوند خودشان را حذف کنند تا یک معنا را به مخاطب برسانند کار راحتی نیست. فکر میکنم تئاتر این روزهای کشورمان خیلی از تاثیر خالی شده است و هیچ تلنگری به ما نمیزند. تئاتر باید کاری با ما بکند. ما به قیمت سیلی خوردن روی صحنه سعی میکنیم این حقیقت را بیان کنیم که در وضعیت انفعال عجیبی به سر میبریم. در دورهای ما با دوستانمان جمع میشدیم و میخواستیم برای وضعیت فرهنگی کشور کاری کنیم اما الان بسیاری از گروهها تنها این برایشان مهم است که کدام بازیگر چهره را در کار داشته باشند و کدام متن بامزه را برای اجرا انتخاب کنند. من مخالف تئاتر تجاری نیستم و خودم هم این کار را کردهام اما تئاتر وظیفهاش این است که تلنگری به ما بزند. ما این ریسک را کردیم تا این تلنگر را بزنیم حتی اگر به قیمت این باشد که تماشاگر از ما دلخور شود. هرچند من میبینم که هر شب مخاطب با حالتی از سالن بیرون میرود که گویی برایش اتفاقی افتاده است.
این اتفاق همان تاثیری است که مخاطب از کار گرفته است!
درد فرهنگی ما همین است؛ این واقعیت تلخ که مخاطب ترجیح میدهد فکر نکند و به او تلنگری وارد نشود. از سویی این فرهنگ که همه تئاترها باید پر از تماشاگر باشند هم اشتباه است. بعضی نمایشها مخاطب خاص خودش را دارد. درد همیشگی ما رسانه است؛ رسانهای که به تئاتر بها نمیدهد.
اجرا بردن چنین نمایشهایی با چه چالشهایی همراه است؟
اجرا بردن این دست از نمایشها با توجه به فرهنگ کشور ما کمی سخت است. ما از ایدهای شروع میکنیم که ابتدا به نظر غیرممکن میرسد و بعد سعی میکنیم آن ایده را توسعه دهیم. تئاتر مشارکتی در ایران خیلی کار نشده است و مخاطب با این شکل تئاتر آشنا نیست. در اجراهای نخست ما، مارین همه را به سکوت دعوت میکرد زیرا مخاطبان فکر میکردند به مهمانی آمدهاند و با هم حرف میزدند. لحظاتی در اجرا وجود دارد که بسیار برای ما و مخصوصا مارین سخت است؛ زیرا باید هم اجرا را جلو ببرد و هم جلوی بازخوردها و حرفهایی را که زده میشود بگیرد و اصطلاحا صحنه را جمع کند. فکر میکنم تجربه این تئاتر خیلی یگانه است. زمانی تئاتر تجربی ضد تئاتر مرسوم بود، شکل فاخری به خود گرفته بود و دائما از زاویه دید بالا به مخاطب نگاه میشد اما این تئاتر خودش را در کنار تماشاگر قرار میدهد و سعی میکند با او تئاترش را بسازد. او هیچ تلاشی برای این نمیکند که بگوید من از مخاطب بهترم و بیشتر میفهمم، بلکه میگوید تماشاگر بیاید و با هم بازی کنیم.
یکی از جنبههای این تئاتر برای من بعد آموزشی آن بود، اینکه مخاطب با دیدن این نمایش میتواند اطلاعاتی درمورد تئاتر و پشت صحنه آن به دست بیاورد.
دقیقا. او میتواند درمورد بازیگری به نگاه جدیدی برسد.
آیا در آینده باز هم نمایشی به این شیوه از شما خواهیم دید؟
خیر. فعلا تصمیمی برای این کار نداریم. کار بعدی ما نمایش «پدر» خواهد بود.
من در دورهای در مورد تئاتر و مسیر تئاتر در اجتماع دچار بحران شده بودم. اینکه ما چقدر در جامعهمان اثرگذار هستیم؟
ارسال نظر