|
شناسه خبر: 9261

درباره سریال یاغی و دلایل دیده شدن آن

«کــــــــــــارت» بـــــــــــــــرنده

محمدناصر حق‌خواه| پس از پایان پخش سریال «زخم کاری» که توانست در سال1400 بخش گسترده‌ای از مخاطبان شبکه نمایش خانگی را پیگیر تماشای هر هفته خود کند، ماه‌ها بود با وجود نام‌های بزرگ و کارنامه‌داری که پایشان به سریال‌سازی در شبکه نمایش خانگی باز شده بود، هیچ‌کدام نتوانسته بودند موج بزرگی از واکنش مثبت را برانگیزند.

در این یک ماه گذشته با وجود پخش ناگهانی و بدون تبلیغات وسیع سریال «یاغی»، اولین سریال محمد کارت، او توانست معادلات شبکه نمایش خانگی را تغییر دهد. چهار قسمت اول یاغی همه بیش از 97درصد رضایت مخاطب داشته‌اند و قسمت آخر آن در پلتفرم فیلیمو 4/98درصد رضایتمندی مخاطب داشته است. با وجود تبلیغات محدود قبل از پخش سریال، ایده‌های تبلیغی مثل ساخت صفحه اینستاگرامی برای بعضی بازیگران سریال که براساس شخصیت آنان در داخل سریال تولید محتوا شده و بیوگرافی خاص آنان در آن نوشته شده است، باعث پخش بعضی ویدئوهایشان در صفحات مجازی شده که تبلیغی رایگان اما پرکارکرد است. «یاغی» قطعا برگ‌های برنده‌ای دارد که با پخش همین چهار قسمت اول، از منتقدان و کارشناسان سینمایی تا بعضی عوامل سینما و البته قشر غالب مخاطب به آن واکنش‌های مثبت نشان داده‌اند. در این مطلب می‌خواهیم کوتاه و مختصر از چند رکن اساسی موفقیت سریال تا همین‌جا بنویسیم.

پیروزفر و طباطبایی
پارسا پیروزفر و طناز طباطبایی در شبکه‌های اجتماعی به دو نماد از بازیگران جذاب ایرانی تبدیل شده‌اند و فارغ از توانایی خوب هر دو در بازیگری، استفاده از این دو بازیگر در نقش زن و شوهر، یک فکر تبلیغی هوشمندانه است. البته که در همین دو قسمت گذشته، پارسا پیروزفر توانسته است تسلط خوبش در ساخت شخصیت را هم به نمایش بگذارد و آدمی دوست‌داشتنی بسازد تا تماشاچی پیگیر او باشد. موتور بازی طناز طباطبایی اما انگار هنوز گرم نشده است و فعلا درخشش متفاوتی از او ندیده‌ایم.


 شادمان
علی شادمان در یاغی انگار همه تجربه سالیان گذشته‌اش را به کار گرفته و جاوید را به شخصیتی دوست‌داشتنی تبدیل کرده که اصطلاح «کفته» او هنوز چهار قسمت از پخش سریال نگذشته، بین قشر مخاطبان سریال رایج شده تبدیل و تقاضای تتوی یاغی شبیه به چیزی که جاوید دارد هم زیاد شده است! ترکیبی از خشم و مهربانی، جدیت و شوخ‌طبعی، سادگی و زرنگی، جذابیت چهره و بدن ورزیده توانسته است از او شخصیتی بسازد که تماشاچی حاضر باشد هر قسمت قصه‌اش را دنبال کند. 


جعفری و جمشیدی‌فر
مسیر عباس جمشیدی‌فر در چند سال گذشته مثل راهی است که امیر جعفری در یک دهه پیش پیموده است. هر دو از بازی در کمدی به کارهای جدی آمدند و خوب هم درخشیدند. این دو ضدقهرمان در اثر کارت با طنازی‌های چندش‌آور و خشونت خوفناک و نقشه‌های کثیفی که دارند و البته با باوری قوی به کاری که انجام می‌دهند، نه‌تنها در سیر کلی درام باعث ایجاد موانعی بر سر راه میل قهرمان اصلی و باعث دیده‌شدن بیشتر قهرمان شده‌اند، بلکه وجه دوست‌نداشتنی جامعه‌ای را که جاوید دوست‌داشتنی از آن می‌آید هم نمایش می‌دهند.

پشت صحنه
 محمد کارت که پیش از این فیلم موفق «شنای پروانه» را در امتداد مستندها و فیلم‌های کوتاهش درباره طبقات فرودست و اتفاقات پیرامون آنان ساخته بود، در ساخت سریال یاغی هم ترک عادت نکرده و به‌سراغ قشری رفته که خوب آنان را بلد است. در نوشتن این سریال پدرام پورامیری و حسین امیری‌دوماری به او کمک کرده‌اند. یاغی دو تمایز اصلی با بقیه سریال‌های مشابه‌اش دارد؛ تفاوت اصلی یاغی با خیلی از سریال‌های نمایش خانگی، وجود پیرنگ قوی و قصه‌گوبودن آن است که قهرمانی را با همه ضعف و قوت‌های انسانی ساخته و توانسته است تماشاچی را با او همراه کند. دومین تمایز، مقهورنشدن گروه نویسنده به ایده نمایش توریستی پایین‌شهر است. فیلم و سریال‌های مشابهی که به قشر فرودست‌ جامعه می‌پرداختند، یا دید توریستی و سطحی به این قشر داشتند یا با تقدیس همه آنچه در آنجا می‌گذشت، سنت‌های غلط و رسوم اشتباه را نادیده می‌گرفتند. اما کارت و همکارانش مواظب بوده‌اند که هم‌ذات‌پنداری با شخصیتی شکل بگیرد که اتفاقا با وجود امکان خلاف‌کردن و به‌بیراهه‌رفتن، می‌تواند پاک بماند و  قهرمان شود؛ نه اینکه یک لات خلافکار به قهرمان سریال تبدیل شود و مردم عادی با او هم‌ذات‌پندار باشند!

 

ارسال نظر