«صبحنو» روز «قلم» را به اهالی این عرصه تبریک میگوید
قلم؛ پژواک پیشینه بشر
آن روزی که بشر اولیه، ذغال را اولین قلم در نظر گرفت تا بهعنوان اثر ماندگار در طول زندگی آدمی بماند، فکرش را میکرد که بنمایه اثری جاوید راکه این روزها «قلم» نام گرفته است در چه چیزی بیابد.
«قلم» در گذر تاریخ
اعضای انجمن قلم ایران پس از مدتها که در پی انتخاب روزی برای اهالی فرهنگ و قلم و برگزاری برنامههای فرهنگی مناسب برای این قشر بودند، در سال1381 و پس از بررسی تاریخهای متفاوت، روز چهاردهم تیرماه را بهعنوان روز قلم پیشنهاد دادند. این تاریخ درنهایت به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و به نام «روز قلم» نامگذاری شد.
نوشتار یکی از بزرگترین اختراعات تاریخ بشر است. تاریخ نوشتار به 20هزار سال پیش بازمیگردد و با محدود ساختن به نظامهای نوشتاری مدون، رقمی حدود 6هزار سال پیش را نشان میدهد. سومریها نخستین کسانی بودند که خط را اختراع کردند.
پیشینیان برای نوشتن از سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه استفاده میکردند. در طول تاریخ، بسیاری از افراد با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... خطوطی را کندهکاری میکردند. نخستین طرز نوشتن، نوشتن با عکس بود که تقریبا همه اقوام ابتدایی از آن استفاده میکردند. استفاده از نشانههای تصویری در آثار باستانی مصر و چین نیز دیده شده است اما ابداع سومریها بود که به پیدایش خط میخی منجر شد. با اختراع نوشتن، بشر توانست تاریخ را به یادگار بگذارد و دانستههای خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند. در تقویم پیشینیان غیر از ماههای سال، برای روزهای هرماه نیز اسامی خاصی در نظر گرفته میشد که این نامها تشابه زیادی به نام ماههای سال داشت. به همین خاطر در هرماه سال یکبار نام آن ماه با نام یکی از روزهای ماه یکی میشد. این یکی شدن اسم روز با اسم ماه برای پیشینیان ارزش فراوانی داشت و چنین روزهایی را مقدس شمرده و آن را جشن میگرفتند. برای مثال روز سیزدهم هر ماه را تیر مینامیدند و هروقت که به روز سیزدهم تیرماه میرسیدند، این روز را روز تیرگان میخواندند و آن را با مراسمهای آیینی جشن میگرفتند. روایتهای بسیاری درباره این روز وجود دارد. از جمله اینکه گفته میشود آرش کمانگیر در همین روز (سیزدهم تیرماه) بود که به قله دماوند رفت، تیر در چله کمان گذاشت و بهسمت توران پرتاب کرد. تیری که یک شبانهروز در راه بود تا در نهایت بر درخت گردویی نشست و مرز ایران و توران را مشخص کرد، یا اینکه گفته میشود در همین روز بود که هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی، کاتبان را به رسمیت شناخت و به مردم دنیا دستور داد تا در این روز جشن لباس کاتبان را بپوشند و مقام آنان را عزیز دارند؛ از همین رو شب سیزدهم تیرماه برای نامگذاری روزی به نام «قلم» انتخاب شد.
من تولستوی هستم
مظفر سالاری، نویسندهای که کتاب «رویای نیمهشب» او بهعنوان یکی از رکوردداران تجدیدچاپ رمان (که به عدد 111 رسیده است) در کشور مطرح است، با «صبحنو» به گفتوگو نشست که در ادامه میخوانید.
آقای سالاری، شما بهعنوان فردی که سالها قلمفرسایی کردید و مولف کتابهای متعددی هستید، برای افرادی که قصد دارند قلم به دست بگیرند و در آغاز راه هستند، چه پیشنهادی دارید؟
عزیزانی که قصد دارند قلم به دست بگیرند، باید دو مطلب را به خاطر داشته باشند؛ استعداد و علاقه بهتنهایی کافی نیست و حتما این عزیزان نیاز به استاد دارند و باید بسیار بنویسند و بهخوبی مطالعه داشته باشند. بعضی از افراد هستند که زیاد کتاب میخوانند اما خواندن آنها کیفیت ندارد، لذا من همیشه تاکید دارم که «اگر یک داستان، چند بار خوانده شود، بهتر از این است که چند داستان یکبار خوانده شود.» چراکه وقتی برای بار اول داستانی خوانده میشود، توجه خواننده به نتیجه داستان جلب میشود و این خاصیت داستان است که مخاطب را به دنبال خود بکشاند، اما از دفعه دوم که کتاب مجددا مورد مطالعه قرار میگیرد، اسرار فنی و تکنیکی کتاب بر خواننده آشکار میشود.
درخصوص موضوع مهم تمرین و ممارست باید این نکته را مدنظر قرار داد که غذا خوردن، خوابیدن و... نیازمند مهارت است، مطالعه کردن و نوشتن نیز به مهارت نیاز دارد که این مهارت جز از طریق استاد داشتن، میسر نمیشود.
توصیه من به دوستانی که به نوشتن علاقهمند هستند این است که در وهله اول در پی یافتن یک استاد خوب باشند و در مرحله بعد برای نوشتن وقت بگذارند، چون با نوشتن است که نویسنده، نویسنده میشود.
استاد شما در نوشتن چه کسی بود؟
من از کودکی عضو کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان بودم و از اساتیدی همچون مرحوم نادر ابراهیمی بهره بردم.
این جمله که «کتاب، غذای روح است»، جملهای است که به باور همگان رسیده است. شما چه کتابهایی را برای هر ایرانی توصیه میکنید که حداقل یک بار باید طول زندگیاش آنها را خوانده باشد؟
کتابهایی که به ماندگاری رسیدند و امتحان خود را پس دادند، جزو کتابهای کلاسیک محسوب میشوند که از این دست کتابها بسیار زیاد هستند و لازم است خوانده شوند. از آثار خود میتوانم به سهگانه تاریخی اشاره کنم که شامل «رویای نیمهشب»، «دعبل و زلفا» و «مرا با خودت ببر» میشود. توصیه من این است که حتما این سه کتاب خوانده شود و این توصیه ویژه افرادی است که میخواهند داستان تاریخی-اسلامی بنویسند. اگر نویسندهای بخواهد به این وادی وارد شود و قصد داشته باشد ائمه را در داستان خود وارد کند، باید از سازوکار آن اطلاع داشته باشد؛ چراکه رمان نوشتن بهخودیخود کار سختی است و گفته میشود، قلم در خون زدن و عرقریزی روح است، شما حساب کنید که اگر بنا باشد در این سختی، شخصیت ائمه هم به کار وارد شود، چه کار طاقتفرسایی در پیش است.
علاوه بر این سه کتاب، کتابهای بسیار زیادی در حیطه ترجمه و تالیف وجود دارد که از جمله کارهای کلاسیک به حساب میآیند و باید خوانده شوند.
توصیه شما برای آن دسته از افرادی که قصد ورود به این حوزه از رماننویسی را دارند، چیست؟
اولین موردی که در این سبک از رمانها باید مورد توجه قرار بگیرد این است که برای شخصیت اول داستان ضعفهایی در نظر گرفته شود که در طول داستان مرتفع شود. ازآنجاییکه ائمه، انسانهای کاملی هستند، اگر قرار باشد در ابتدای داستان به این شخصیتها پرداخته شود، چون ضعفی وجود ندارد، جذابیت داستان از بین میرود. تغییر و تحول و تکامل برای شخصیتهای کامل ائمه معنا ندارد؛ بنابراین باید به عنوان شخصیتهای فرعی و در حاشیه داستان به آن بزرگواران پرداخته شود.
کتابهایی که بیشترین تاثیر را در طول سالها بر شما داشتهاند، چه کتابهایی هستند؟
کتابهای زیادی بودند که بر من تاثیر گذاشتند؛ در دوره نوجوانی کتابهای ژول ورن، چارلز دیکنز و تولستوی را میخواندم. به یاد دارم حین خواندن کتاب «کودکی، نوباوگی وجوانی» تا حدی تحت تاثیر قرار گرفتم و با آن همذاتپنداری کردم که در ابتدای کتاب نوشتم: «من تولستوی هستم». در زمانی دیگر به شخصیت مارک تواین، نزدیک شدم.
در بزرگسالی جذب کارهای مدرنتر شدم؛ جریان سیال ذهنی و نویسندگانی نظیر جیمز جویس، مارسل پروست و... . به نظر من دیگر هیچ فردی نمیتواند مارسل پروست، توصیفات دقیقی از هر چیز توصیفناپذیری داشت.
شما برای نویسندگی، آموزشهای زیادی ارائه دادید. آیا در زمینه آموزش نویسندگی کتابهایی تالیف کردید؟
بنده حدود 30سال سابقه تدریس داستان دارم. این تدریسها در مرکز پژوهشهای صداوسیما، ارشاد، حوزه هنری، دفتر تبلیغات و... صورت گرفت. بهصورت آزاد نیز تدریسهایی انجام شد و درحالحاضر در سایت DASTANA.IR ، داستاننویسی را به شکل آسان آموزش میدهیم. من خیلی پی تالیف کتاب در این زمینه نبودم. حولوحوش 20سال گذشته، قصد داشتم مجموعه کتاب پنججلدی در این زمینه ارائه دهم که اولین جلد آن با عنوان «گشایش داستان» به چاپ رسید اما متاسفانه بهدلیل پارهای از مشکلات به تالیف جلدهای دیگر این مجموعه نپرداختم. ناگفته نماند که جلد اول این مجموعه نیز موردتوجه بسیاری از علاقهمندان قرار گرفت.
کتاب «درونمایهها و دستمایههای نمایشی در قرآن» نیز بهعنوان کتابی در زمینه پژوهش ممتاز در کتاب سال اوقاف، انتخاب شد. این کتاب به سفارش دکتر بنیانیان نوشته شد تا به فیلمنامهنویسان، نمایشنامهنویسان و داستاننویسان کمک کند که چگونه از قرآن اقتباس داشته باشند.
علاوه بر این دو کتاب، چه کتابهایی را به افرادی که قصد قدم گذاشتن در راه نویسندگی دارند، معرفی میکنید؟
حولوحوش 100عنوان کتاب در حوزه داستاننویسی پیرامون خود گردآوری کردم و از هر کتاب نکتهای را یادداشت کردم که در کلاسهای تدریس از آنها بهره میبرم ولی اگر بخواهم کتابی را برای شروع نویسندگی معرفی کنم، کتاب دو جلدی «رماننویسی در وقت اضافه» نوشته مرحوم محسن سلیمانی است که تقریبا تمام مباحثی که نیاز یک نویسنده نوقلم است؛ در آن گردآوری شده است و میتوان از آن به عنوان «دایرةالمعارف داستانی» نام برد. این کتاب میتواند علاقهمندان به حوزه نویسندگی را از حدود 50کتاب آموزش نویسندگی بینیاز میکند. به نظر بنده، مرحوم سلیمانی حداقل 50کتاب را مطالعه کرد و ماحصل آن را در کتاب خود انعکاس داده است.
در پایان اگر نکتهای مدنظر دارید، بفرمایید.
ضمن عرض تبریک به مناسبت روز قلم به همه نویسندگان، امیدوارم روزگار خوبی در انتظارشان باشد و فضا برای فعالیت این بزرگواران مهیا شود. امید بر این است که کنترل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر ترجمه بیشتر شود؛ چراکه در این حوزه شاهد نظامگسیختگی هستیم و نفس تولید ملی بریده شده است. در شرایط موجود داستاننویسان داخلی قادر به رقابت با سیل ترجمههایی که به کشور روان است، نیستند؛ ترجمههایی که با ظاهر بزکشده هستند و شاید محتوای درخوری نداشته باشند که منجر به گسل فرهنگی میشوند؛ البته در میان کتابهای ترجمهشده، آثار فاخری نیز وجود دارد که نهتنها نباید از ترجمه و انتشار آنها جلوگیری شود، بلکه باید بر توزیع آنها اهتمام ورزید اما تعداد این آثار بسیار اندک است. امیدوارم توجه بیشتری به این موضوع صورت بگیرد که معیشت نویسندگان به بهانه «روز قلم» بهعنوان یک شغل به رسمیت شناخته شود؛ چراکه درحالحاضر نویسندگی، یک کار تفننی به حساب میآید و با این کار نمیتوان زندگی را سپری کرد. قطعا اگر بخواهیم جایگاه مناسبی در فضای نویسندگی دنیا داشته باشیم و داستان ما در دنیا بدرخشد و به زبانهای مختلف ترجمه شود، نیاز است تا متولیان فرهنگ، نوشتن را به رسمیت بشناسند و برای نویسندگان تسهیلاتی را در نظر بگیرند. موضوع دیگری که وجود دارد و لازم میدانم به آن اشاره داشته باشم، مساله کپیرایت است که به کار نویسندگان صدمه وارد میکند. بسیاری از ناشران خارجی، آثار را بدون مجوز در کشور خود ترجمه و منتشر میکنند. مصداق این مورد کتاب «رویای نیمهشب» است، بدون اجازه شخص بنده و ناشر، در چند کشور ترجمه و منتشر شده است.
به عنوان سخن پایانی باید بگویم که آرزوی شخص من این است که با درنظرگرفتن تسهیلات برای نویسندگان، شرایط زیست و زندگی از طریق نویسندگی فراهم شود. ازآنجاییکه ایران، دارای تاریخ بسیار شکوهمند است و بزرگان داستانپرداز نامآوری مثل فردوسی، نظامی، مولوی و... را دارد باید همچنان در این عرصه بدرخشد.
ارسال نظر