«صبحنو» از اجرای اُپرای عروسکی «عاشورا» در تالار وحدت گزارش میدهد
ترکیب تعزیه و اُپرا
اپرای عروسکی «عاشورا» اولینبار در سال1387 با آهنگسازی بهزاد عبدی و کارگردانی بهروز غریبپور به صحنه رفت و پس از آن معمولا هر سال در ایام محرم این اپرا دوباره اجرا میشود. اینبار این اثر پس از سهسال وقفه کرونایی در تالار وحدت میزبان مخاطبان بیشتری خواهد بود
اُپرای عروسکی در ایران با نام بهروز غریبپور عجین شده است و نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. این هنرمند اپرای عروسکی را به مخاطبان ایرانی شناساند و در دیگر کشورهای جهان نیز آن را روی صحنه برده است. بهروز غریبپور سرپرست گروه آران است که تا امروز اُپراهای زیادی ازجمله «اُپرای عروسکی حافظ»، «اُپرای عروسکی خیام»، «اُپرای عروسکی مولوی»، «اُپرای عروسکی عشق» و «اُپرای عروسکی عاشورا» را به صحنه برده است. تالار ثابت اجرای این اُپراها، تالار فردوسی است اما در اتفاقی متفاوت، بهروز غریبپور تصمیم گرفت «اُپرای عروسکی عاشورا» را مردادماه امسال در تالار وحدت به صحنه ببرد. در این اجرا، تفاوت اساسی این است که بازیدهندگان عروسک که در اجراهای پیشین دیده نمیشدند در قاب صحنه حضور دارند و در معرض دید مخاطب هستند.
ادای فریضه ملی
بهروز غریبپور دراینباره به «مهر» چنین گفته است: «هر سال ماه محرم فرصت تازهای برای من است که مردم را یاد تعزیه، اهمیت هنر تعزیه و اهمیت انتخاب این شیوه از اجرا آشنا بیندازم و بستر تئاتر ملی را برایشان روشن کنم. من عادت کردهام که کار متفاوت انجام دهم چون از تکرار و تقلید بیزارم و میدانستم که اجرای اپرای «عاشورا» یک دادگاه بزرگ و همهجانبه علیه من خواهد بود و از راستراست تا چپچپ علیه من خواهند شد! مضاف بر این ممکن بود معتقدان به عاشورا و اهل تشیع بیشترین هجمه را نسبتبه این اثر داشته باشند؛ زیرا این سوال برایشان مطرح میشد که چگونه اولیا را در هیبت عروسک روی صحنه خواهیم برد؟ آیا این وهن و توهین به ساحت ائمه نیست؟ آیا واقعهای به عظمت عاشورا تنزل مقام پیدا نمیکند؟ آیا قرار است اثری برای کودکان تولید شود تا آنها به تراژدی عاشورا بخندند؟
من برای تولید اپرای «عاشورا» سفارشی نگرفتم و دولت به من نگفت که بهروز غریبپور، برو با طیب خاطر اپرای «عاشورا» را تولید کن و من از تو حمایت کامل میکنم. مطلقا سفارشی برای تولید این اثر وجود نداشت. سابقه همت من برای به صحنه بردن اپرای «عاشورا» مستنداتی دارد که به آن اشاره میکنم. در سال۱۳۵۸ ما پوستری را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که مدیر مرکز تئاتر عروسکی آن بودم، چاپ کردیم که در آن برنامههای آینده ما اعلام شده بود. در آن پوستر که الان در اسناد کانون وجود دارد، یکی از عناوین برنامهها اجرای نمایش «عاشورا» به شیوه سایهای است. در سال۱۳۵۲ هم نمایشی مدرن با استفاده از تمام موسیقیهای عاشورا و تعزیه نوشتم و قصدم ارائه آن به جشن هنر شیراز برای اجرا بود که این اتفاق نیفتاد و نمایش نیز اجرا نشد. کار کردن من روی مضمون عاشورا و کربلا و کار کردن روی ساختار تعزیه، سابقه دیرینه دارد. در بروشور اپرای عروسکی«مکبث» که دومین اپرای عروسکی گروه تئاتر آران است نیز پیشبینی کرده بودم که بعد از «مکبث» اگر امکانی وجود داشته باشد باید بهسراغ تعزیه برویم و ساختار اپرای ملی را پیریزی کنیم. هدفم این بود نوع قرائت و خوانش در اپرای ایران را تغییر دهم.
من برای تولید و اجرای اپرای «عاشورا» هیچ توقعی نداشتم و به نوعی ادای فریضه ملی من بود. من در تعزیه گنجی را پیدا کردم که شامل موسیقی ایرانی، هنرمندان گمنام و ردیفهای آوازی ایران بود که حاضر به معاوضه این گنج با هیچچیز دیگری نیستم. وقتی که ما اپرای «عاشورا» را در لهستان، فرانسه و ایتالیا اجرا کردیم خیلیها تصورشان بر این بود اپرای «عاشورا» همان تعزیه است که ۵۰۰سال عمر دارد.
در یک هزارتوی سوءتفاهم، اپرای «عاشورا» روی صحنه آمد و ادامه حیات داده ولی برای خود من یک فانوس دریایی در امواج خروشان یک اقیانوس بود. من از ابتدایی که عاشق اپرا شدم، دوست داشتم این ژانر هنری ایرانی باشد و تقلید از اروپاییها نکنیم و به همین دلیل راه ایرانی کردن اپرا را کشف کردم که بهترین جایزه من بود.
شخصیت حُر برایم جذاب بود
محمد معتمدی، خواننده نقش حُر در این اُپرا نیز چنین گفته است: «اپرای عاشورا از نظر من یک کار خاص است چراکه هم مبتنی بر متون تعزیه است و هم درواقع یک نگاهی به اپراهای فاخر و درخشان جهانی دارد و بهلحاظ سبک مبتنیبر اصول اعتقادات ما و اصول نمایشی است. درواقع میتوانم بگویم که یک کار همهچیزتمام است. اپرای عاشورای استاد بهروز غریبپور اولین اپرا از سری اپراهای عروسکی با موسیقی ایرانی بود. اولینبار آقای غریبپور یا بهزاد عبدی در رابطه با اپرای حر با من صحبت کردند و از بین نقشهای موجود، نقش امامحسین(ع) را برای من در نظر گرفتند. من هم کنجکاو شدم که ماکت را بشنوم و نمایشنامه را بخوانم. اپرا، نمایشی است مانند تئاترهای معمولی با این تفاوت که گفتوگوهای بین بازیگران با آواز است. من شروع به خواندن و تمرین کردم. در بین نقشها متوجه نقش حر شدم و بهدلیل بار دراماتیک و نمایشی زیادی که داشت و وضعیتهای مختلف نمایشی که تجربه میکرد، خیلی برایم جذاب بود. حر در یک جا با یک شخصیت مغرور سرکش گردنافراشته مسیر امامحسین را میبندد، در جای دیگر در وسط نمایش دچار تردید و کشمکش درونی میشود که آیا کاری که انجام دادم درست بوده یا نه.
حرّ در موقعیتی دیگر اظهار ندامت میکند و در شرایط دیگر با یک گردنافراشتگی دیگری وارد میدان جنگ میشود و جلوی لشکر میایستد و در جایی دیگر شهید میشود و دیالوگها را میگوید و به زمین میافتد. از آقای عبدی خواستم که با آقای غریبپور صحبت کند که من نقش حر را بخوانم. این کار از نظر من یک کار خاصی است، چراکه هم مبتنیبر متون تعزیه است، هم درواقع نگاهی به اپراهای فاخر و درخشان جهانی دارد و بهلحاظ سبک مبتنی بر اصول اعتقادات ما و اصول نمایشی است. درواقع میتوانم بگویم که همهچیزتمام است؛ نه به این دلیل که من در این کار بودم، بلکه ازلحاظ زحمت بسیاری است که برای این کار کشیده شد هم از جانب بهزاد عبدی عزیز که بهجد میتوانم بگویم یکی از سرآمدان موسیقی ایران در عصری که ما زندگی میکنیم، است. چون هم موسیقی اصیل و سنتی ایرانی را کار کرده و با این پشتوانه نزد بهترین اساتید موسیقی جهان، موسیقی جهانی و کلاسیک را یاد گرفته است و هم بهخاطر وجود هنرمند بزرگی به اسم آقای بهروز غریبپور است که آثار بسیار درخشانی در پرونده خود دارد.»
اپرای عروسکی «عاشورا» اولینبار در سال1387 با آهنگسازی بهزاد عبدی و کارگردانی بهروز غریبپور به صحنه رفت و پس از آن معمولا هر سال در ایام محرم این اپرا دوباره اجرا میشود. اینبار این اثر پس از سهسال وقفه کرونایی در تالار وحدت میزبان مخاطبان بیشتری خواهد بود. این اثر نمایشی از تاریخ 1 تا 26مردادماه هر شب ساعت21 به روی صحنه میرود.
ارسال نظر