سرمقاله
درسهایی از بحران اوکراین
مهدی فضائلی
آنچه این روزها در منطقه اوکراین در حال وقوع است و افکار عمومی جهان را متوجه خود گردانیده از زوایای متعددی نیازمند تحلیل است که صاحبنظران حوزههای مختلف باید پیرامون آن بگویند و بنویسند. اما در فرامتن این بحران که هنوز هم همه ابعاد آن روشن نیست، نکات مهمی نهفته است که برای همه و ازجمله ما میتواند درسآموز و عبرتانگیز باشد. اولین درس بحران اوکراین این است که زمام و اداره کشور را به دست چه کسی باید سپرد؟ انتخابهای سطحی و تفننی و انتخاب افراد فاقد صلاحیتهای لازم، هر جامعهای را به ورطه هلاکت میاندازد یا فرصتهای طلایی کشورها را میسوزاند و از بین میبرد؛ درسی که متاسفانه ما هم با هزینههای گزاف آن را در مقاطعی ازجمله دهه۹۰ تجربه کردهایم! اوکراین کشور ویژهای هم از نظر منابع معدنی و خاک حاصلخیز است و هم از نظر مساحت، جمعیت، ژئوپلیتیک و حتی قدرت نظامی! اما وقتی فردی «کمدین» مثل ولادیمیر الکساندرویچ زلنسکی بدون پیشینه کار سیاسی و صرفا پس از نقشآفرینی در یک مجموعه طنز به نام «خادم ملت» موفق میشود با حمایت بیگانگان و کمک کمپینهایی در شبکههای اجتماعی، ۷۰درصد آرا را بهعنوان رییسجمهور اوکراین به دست آورد، نمیتوان اوضاع مناسبی برای این کشور انتظار داشت، حتی اگر با چنین بحرانی هم مواجه نمیشد.
دومین عبرت مهم بحران اوکراین که کشورهای متعددی نیز آن را تجربه کردهاند، دل بستن به قدرتهای بیگانه و اتکای به آنان برای حل مشکلات است.
همین دو ماه پیش بود که «اشرف غنی»، رییسجمهور پیشین افغانستان که پس از سقوط این کشور بهدست طالبان به امارات فرار کرده است، در اولین گفتوگوی رسمی خود، به شبکه4 رادیوی بیبیسی گفت که دلیل اصلی سقوط افغانستان، اعتماد او به شرکای بینالمللی ازجمله آمریکا بود. همین اشتباه ازسوی زلنسکی نیز تکرار شد و او هم در باتلاق اعتماد به غرب گرفتار شده و فریادهای امروز او که «ما تنها ماندیم» نمیتواند اوکراین را از این مخمصه نجات بدهد!
سومین درس تحولات اوکراین، اهمیت و ضرورت قوی بودن است. اگر کشوری توان دفاع از خود را نداشته باشد و بخواهد به قدرت دیگران اعتماد و اتکا کند، سرنوشتی بهتر از اوکراین نخواهد داشت. نمیخواهم از داشتن سلاح اتمی دفاع بکنم اما بهاحتمالزیاد اگر اوکراین زرادخانههای اتمی خود را با اعتماد به تضمین آمریکا، انگلیس و روسیه در ۱۹۹۴ نابود نکرده بود، امروز در چنین شرایطی گرفتار نمیشد! نکتهای که نماینده پارلمان اوکراین نیز بهصراحت بیان کرد.
همینجا لازم است اشاره کنم که همه اصرار و تلاش غربیها طی سالهای اخیر اولا برای محدود کردن قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران و ثانیا چشمپوشی کشورمان از قدرت منطقهایاش دقیقا با همین هدف جلوگیری از تحقق «ایران قوی» است تا هرگاه اراده کردند آنچه بر سر اوکراین آمد بر سر ایران بیاورند.
و چهارمین و آخرین درسی که به نظر من میتوان از بحران اوکراین آموخت، نقش «مردم» در دفاع از کشورشان است. وقتی نظامی بهجای اتکا به توان مردم خود، به بیگانگان تکیه میکند و وقتی فردی بدون صلاحیت، سکاندار اداره کشور میشود، مردم نیز انگیزهای برای دفاع از کشور خود پیدا نمیکنند.
از ابتدای شروع بحران، دولت اوکراین از مردم خود درخواست کرده سلاح به دست بگیرند و از میهن خود در برابر روسیه دفاع کنند ولی تاکنون خبری قابلاعتنا از همراهی مردم با این درخواست نشنیدهام! این را مقایسه کنید با آنچه در ایران عزیز ما در دوران دفاع مقدس رخ داد یا به جهاتی مهمتر، در دفاع از حرم.
با این درسها و عبرتها، سرنوشت کشورها عوض میشود.
ارسال نظر