سرمقاله
چند نکته درباره موضوع حجاب
علاقهمندان راستین به اسلام و انقلاب هم نگران جریان «ضدحجاب» سازماندهی شده از جانب اپوزیسیون و دشمنان کشور هستند و هم نگران دوقطبیهای برآمده از مساله حجاب در سطح جامعه.
برنامهریزی هدفمند و چندبعدی اپوزیسیون از سالیان گذشته برای تبدیل کردن حجاب به یک چالش سیاسی و امنیتی و بهرهگیری از آن برای تدارک جنبشی اعتراضی قابل کتمان نیست. نماد این جریان که با شعار آزادی، خشونت و بغض و کینه را علیه نجابت و ایمان زنان ایرانی پیش میبرد، مسیح علینژاد است که یک «تروریست کلامی» و «بنیادگرای اعتقادی» است که از فرط بغض به چاله ابتذال و بهتازگی طنز افتاده است. تعریف نادرست و منحرف او از «زن» که ملهم از جهل او نسبتبه اندیشه اسلامی و فرهنگ ایرانی است در کنار پروپاگاندای رسانههای وابسته به سعودی و سلطنتطلب، داستانی جز نگاه ابزاری به موضوع برای اغراض سیاسی ندارد.
درعینحال علاقهمندان به گفتمان انقلاب اسلامی با تاکید بر اصالت حجاب و نجابت زن ایرانی، با رفتارهای دوقطبیساز در عرصههای اجتماعی مخالفت دارند؛ چه بسا رفتارهای سلیقهای و صرفا سلبی خود زمینهای برای رادیکالیسم مخالفان انقلاب مهیا میکند که از درون آن، بستری برای دوقطبی شدن فضا در جامعه پدید میآید.
در این شرایط باید به این سوال بزرگ و البته پیچیده پاسخی درخور و جامع داد که چگونه میتوان هم با توطئه ضدانقلاب در استحاله کردن جامعه مقابله کرد و هم برای دوقطبی نشدن جامعه چاره یافت. گرچه پاسخ به این سوال مجال بزرگتر و محیط فراختری میطلبد اما بهاختصار در این مطلب سعی میشود بهاندازه وسع خود به این پرسش، پاسخ داده شود.
۱- ما بهشدت نیازمند تبیین درست و دقیق اندیشه اسلامی در موضوعات مختلف ازجمله حجاب هستیم. نسل جدید و بهویژه دهه هشتادیها باید پاسخ قانعکننده برای سوالات خود دریافت کنند. با وجود امکان مدرسه و دانشگاه و صداوسیما، همچنان فضای فراخی میان سوالات و پاسخها وجود دارد و طبیعی است که این فاصله، ضدانقلاب را ترغیب به سرمایهگذاری عقیدتی کند. جامعه بهشدت نیازمند روایت درست و عالمانه از احکام فطری و الهی است که حضور مسوولانه نخبگان حوزوی و دانشگاهی را میطلبد. جامعه ایرانی جامعهای مذهبی و دیندار است و زنان ایرانی هم فطرتا معتقد و علاقهمند به حجاب هستند؛ از همین رو باید برای نسلهای جدید این تاریخ و قدمت و فلسفه حجاب بهخوبی بیان شود.
۲- علاوه بر اهمیت تبیین، شیوه تبیین هم اهمیت دارد. استفاده از شیوههای مدرن و نرم حتما ما را سریعتر از روشهای سنتی به هدف میرساند. «سلام فرمانده» از این جهت یک نمونه موفق و درعینحال نمودی از اهمیت تاکتیک و فرم در رسیدن به هدف است. فضای فعالیت تبلیغی خالی و کمرمق است و طبیعتا رونق گرفتن این فضا، ثمرات و نتایج فراوانی
خواهد داشت.
۳- جامعه بهشدت نیازمند «ایونتهای همدلانه» است. مراسم و برنامههایی که تمام اقشار جامعه با سلیقههای مختلف را کنار هم جمع کند. اهداف مشترک، اختلاف سلیقهها و پوششها را رقیق میکند؛ همان گونه که در راهپیماییهای ۲۲بهمن، سلام فرمانده، مراسم عید غدیر تهران چنین بود. ما نیازمند چنین برنامههایی هستیم که بهجای دوقطبی، تصویر همدلانه را بسازد و تقویت کند. کمرنگ شدن مرزها، جذب اقشار مختلف و ایجاد مدارا و صبر اجتماعی از امتیازهای چنین اقدامی است.
۴- تردیدی نیست که وظیفه دستگاههای انتظامی، عمل به قانون است اما حتما رعایت احوال مردم و زبان لین و نرم و روشهای مبتکرانه به اندازه اجرای قانون اهمیت دارد. شیوه اجرای قانون مانند لزوم عمل به آن باید امنیتساز باشد. در موضوع حجاب حتما باید علاوه بر شیوههای ایجابی، ظرافتها در اجرای قانون مورد تاکید قرار گیرد. امربهمعروف باید حرمت و شأن زنان ایرانی را در نظر بگیرد و با مدارا و طمانینه صورت پذیرد.
ارسال نظر