آزمون بزرگ در یک بزنگاه
برخی وقایع این روزها بهمثابه آزمونی بزرگ برای جریانها و چهرههای شاخص و بهعبارتدیگر، خواص است؛ این آزمون، روشن خواهد کرد جریانها و خواصی که منافع جناحی و باندی را قربانی منافع نظام و انقلاب میکنند کداماند و بالعکس
برخی وقایع این روزها بهمثابه آزمونی بزرگ برای جریانها و چهرههای شاخص و بهعبارتدیگر، خواص است؛ این آزمون، روشن خواهد کرد جریانها و خواصی که منافع جناحی و باندی را قربانی منافع نظام و انقلاب میکنند کداماند و بالعکس. این آزمون، به یادداشت منسوب به میرحسین موسوی و موضع خواص جامعه درمورد آن مربوط میشود ولی پیش از توضیح این آزمون، بازخوانی یک ماجرا خالی از لطف نیست.
آورده این بازخوانی برای نسل امروز، آشنایی با روحیات موسوی و برای پیشینیان، یادآوری کجتابیهای اوست؛ در سال۶۷، یعنی سال پایانی جنگ که مردم لحظهبهلحظه اخبار جنگ را رصد میکردند و درست چندروز پس از اخذ رأی اعتماد بالا از مجلس سوم، مهندس موسوی بهطور ناگهانی و بدون اطلاع مسوولان عالی کشور، در اعتراض به عدم رأی اعتماد احتمالی مجلس به تعدادی از وزرای پیشنهادی وی، استعفای خود را منتشر کرد و برای دو، سه روز از دسترس همه خارج شد! واکنش تند و عتابآمیز امامخمینی(ره) به استعفای وی بسیار قابلتوجه بود.
جناب آقای موسوی
نخستوزیر محترم
نامهی استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسوولین ردهبالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفاست. شما در سنگر نخستوزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید، درصورتیکه نسبتبه بعضی از وزرا به توافق نمیرسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد. تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد، در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند. مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقهمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم.
سید روحالله الموسوی الخمینی15/6/67
این رفتار میرحسین موسوی، که از روی عصبانیت توأم با لجاجت و برای قراردادن کشور در برابر عمل انجامشده و احیانا امتیازخواهی صورت گرفته بود، موقعیت وی را نزد همه بزرگان، جریانهای سیاسی و افکارعمومی بهشدت تنزل داد و بهرغم برخی تلاشهای امام(ره) برای بازسازی آن ازجمله صدور حکم سرپرستی بنیاد جانبازان برای وی، جایگاه او به موقعیت قبل بازنگشت!
نامه استعفای موسوی را که فقط نابهنگام بود مقایسه کنید با یادداشت پر از اهانت به ارکان و سیاستهای راهبردی نظام امروز وی؛ بهراستی اگر امام راحل امروز در قید حیات بودند با او چه برخوردی میکردند؟!
این ملاک امام(ره) را همه اشخاص و جریانهای سیاسی کشور خصوصا آنان که بیشتر مدعی خط امامیبودن هستند و خود را همچنان به مکتب و راه امام وفادار میدانند و حتی از نبود تصویر امامخمینی در برخی جاها(بهدرستی) گلایه دارند توجه کنند: «همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند.»
آیا از یادداشت اخیر موسوی جز دشمنان اسلام کسی بهره برده است؟
کجا هستند این جریانها؟ و چرا هیچکدام در برابر این یادداشت پر از کینه و از سر لجاجت هیچ موضعی نمیگیرند؟ تاکیدات امامخمینی(ره) و خلف صالح او درباره ضرورت مرزبندی با دشمنان را فراموش کردهاید؟
چگونه است که در مواردی بهمراتب نازلتر و آنگاه که اقدام و رفتاری مغایر نظر شما انجام میگیرد جبههوار همه به صحنه میآیید و یکپارچه علیه آن موضعگیری میکنید و امروز با همان شیوه جبههای، اقدام موهن همقبیلهای خود را با سکوتتان تایید و مورد حمایت قرار میدهید؟
بههرحال، این یک بزنگاه مهم و آزمون بزرگی است برای همه چهرهها و جریانهای سیاسی، تا مرز خود را با فتنهانگیزان و دشمنانی که از رفتار آنان به وجد آمده و همصدا با هلهله سپاه یزید مشغول پایکوبی هستند، مشخص و جدا کنند.
نتیجه این آزمون، در تداوم راه انقلاب و در بزنگاههای دیگر خود را نشان خواهد داد!
و سخن آخر، تاثیر این رفتارها بر کلیت و خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی است؛ اینجا هم مجددا از همان پاسخ امام راحل به استعفای موسوی وام میگیرم و آن اینکه: «مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.»
ارسال نظر