معاوناول رییسجمهوری، یکی از چهرههای تاثیرگذار در معادلات اصلاحطلبان/
حمایت اتحاد ملت از یک کارگزارانی
احتمال معرفی محسن هاشمی به عنوان گزینه حزبی کارگزاران قوت گرفت ، حمایت اصلاحطلبان رادیکال از جهانگیری، او را برای نامزدی 1400 مصمم کرده است.

بیتردید معاوناول رییسجمهوری، یکی از چهرههای تاثیرگذار در معادلات اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 خواهد بود. طی ماههای اخیر اخباری دال بر احتمال حمایت طیف چپ جبهه اصلاحات از نامزدی آقای معاون اول در انتخابات پیش رو منتشر شد و البته هر بار، با تردید و تشکیک حزب اتحاد ملت بهعنوان نماینده اصلی طیف چپ، مواجه شد. با این حال به نظر میرسد موافق نامزدی لاریجانی هستند. اصلاحطلبان رادیکال برخلاف میانهروها که دل در گرو اسحاق جهانگیری نیز داشته باشند و شاید دوقطبی یا به بیانی بهتر، دوراهی لاریجانی-جهانگیری، کار را بر جبهه اصلاحات سخت کند. اسحاق جهانگیری چهره اصلاحطلبی است که سابقه طولانی در فعالیت سیاسی و احراز مدیریت طی 40 سال پس از انقلاب دارد؛ البته اگر بخواهیم جهتگیری سیاسی جهانگیری در جبهه اصلاحات را معلوم کنیم، او بیشتر به منظومه راست اصلاحات تعلق دارد تا به منظومه چپ؛ سابقه مدیریتی او در استانداری اصفهان در دولت سازندگی و ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی پیش از محسن هاشمی، گویای راستگرایی در میان طیفهای اصلاحات است.
هرچند حضور جهانگیری در جمع اکثریت چپگرای مجلس سوم و قبول مسوولیت وزارت در هشت سال دولت اصلاحات، او را نزد چپگرایان اصلاحطلب نیز مقبول کرده و همین نکته باعث شده تا حزب اتحاد ملت بهعنوان نماینده اصلی طیف چپ اصلاحات، روی معاون اول رییسجمهوری بهعنوان نامزد انتخابات پیش رو حساب کند.
گمانهزنیها درباره حمایت اتحاد ملت از اسحاق جهانگیری
همین چندی پیش بود که سایت نامهنیوز در گزارشی از برنامه حزب اتحاد ملت برای نامزدی اسحاق جهانگیری در انتخابات 1400 پرده برداشت. پس از آن، مثلثآنلاین نیز به نقل از محمدرضا باهنر، رییس جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت که معاون اول رییسجمهور به او گفته که اگر از او بخواهند، نامزد انتخابات 28 خرداد خواهد شد؛ با این حال، دور از ذهن نبود که خود اتحاد ملتیها، خبر نامزدی معاون اول رییسجمهوری از سوی این حزب را با تردیدهایی مواجه کنند؛ البته حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت، روز هفتم دی در گفتوگو با اعتماد، ادعای سایت نامهنیوز را نه تایید کرد و نه رد و البته تصمیمگیری در اینباره را به تعیین خطمشی سیاسی و انتخاباتی حزب اتحاد پس از تصویب در کنگره سراسری حزب، منوط کرد.
تمرکز اتحاد ملت بر کاندیداتوری جهانگیری و حمایت از وی درحالی تکذیب میشود که بسیاری از اصلاحطلبان از وی حمایت کرده و او را گزینه مناسبی به حساب میآورند؛ مثلا داریوش قنبری، فعال اصلاحطلب چندی پیش جهانگیری را یک مجاهد اقتصادی که با تلاش او ایران به ونزوئلا تبدیل نشده است، نامیده بود. همچنین ناصر قوامی، دیگر چهره اصلاحطلب، جهانگیری را یک گزینه قابل اجماع
دانسته بود. محمدعلی ابطحی نیز در لایو اینستاگرامی فردا، پس از آنکه اعلام کرد فقط باید با نیروی اصلاحطلب وارد انتخابات شد، درباره کاندیداتوری جهانگیری گفت: «او هم که هنوز نامزد نشده است و نمیدانم نامزد میشود یا نه، اما بههرحال آقای جهانگیری همیشه یک اصلاحطلب بوده است.»
نامزدی جهانگیری؛ جداکردن مسیر اصلاحات از دولت
اصلاحطلبان تلاش بیوقفهای دارند تا مسیر سیاستورزی خود را از دولت جدا کنند. بهزعم ایشان، فقط در این صورت است که میتوانند از جامعه رای خود بخواهند تا بار دیگر با شرکت در انتخابات، به نامزد مورد نظر اصلاحات رایبدهد. اصلاحطلبان میدانند که بهواسطه حمایت بیدریغشان از حسن روحانی در دو انتخابات 92 و 96، در ایجاد وضع موجود کاملا شریک هستند و نمیتوانند حساب خود را از دولت جدا بدانند؛ برای همین هم بود که وقتی محمود واعظی، رییس دفتر رییسجمهوری چندی پیش علیه مواضع صادق خرازی، فعال اصلاحطلب موضع گرفت و تصریح کرد که اصلاحطلبان در قدرتگرفتن روحانی، هیچ تاثیر و نقشی نداشتند، برخی فعالان اصلاحطلب از این صحبتها استقبال کردند. برای نمونه، محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز و رییسدفتر رییس دولت اصلاحات، اخیرا در گفتوگو با جماران با بیان اینکه همه اصلاحطلبان باید از آقای واعظی تشکر کنند، تاکید کرد: من به بحث نمکنشناسی کاری ندارم اما توجه اصولگرایان را که تمام تلاششان این است تا روحانی را اصلاحطلب جا بزنند، به این سخنان رییس دفتر محترم جلب میکنم. ابطحی تصریح کرد: سخنان واعظی در این شرایط خیلی قابل تقدیر
است.
ادامه از صفحه 4
به نظر میرسد حمایت طیف چپ اصلاحات از جهانگیری در انتخابات 1400، در راستای کوشش اصلاحات برای منفکدانستن خود از عملکرد دولت باشد؛ البته ناگفته پیداست که جهانگیری به دلیل تصدی سمت بلندبالا در قریب هشت سال فعالیت دولت تدبیر و امید، اساسا نمیتواند تصویرگر فضایی غیر از فضای عملکردی دولت باشد و با اپوزیسیوننمایی، خود را بهعنوان قربانی رییسجمهوری و مجموعه دولت، به مردم بقبولاند؛ در یک کلام، جهانگیری از نمودهای اصلی وضع موجود است و حربه اصلاحطلبان مبنی بر جداانگاری او از بقیه دولتمردان، تا حد زیادی شکستخورده مینماید. جداانگاری جهانگیری از بقیه دولتمردان، سیاستی بود که از مهر96، درست از هنگامه آغاز به کار رسمی دولت دوم حسن روحانی کلید خورد. اصلاحطلبان از آن برهه تا کنون سعی کردهاند با ایجاد دوقطبی میان جهانگیری و تیم محمود واعظی در نهاد ریاستجمهوری، معاون اول را گوشه رینگ افتاده و هیچکاره تصویر کنند و چنین وانمود کنند که مانور قدرت واعظی، جهانگیری را از تمامی معادلات مدیریتی دولت دور انداخته و معاون اول بههیچوجه با وضع مدیریتی اعتدالیون همراهی ندارد. این درحالی است که در ماجرای تکنرخیکردن ارز به میزان چهار هزار و 200 تومان که از فروردین 97 اجرایی شد و تبعات سنگینی همچون ایجاد رانت و تضعیف تولید داخل را در پی آورد، جهانگیری بهعنوان متهم ردیف اول شناخته شد که نشان میداد معاون اول رییسجمهور برخلاف تبلیغات جریان اصلاحات، در مدیریت دولت نقشی کلیدی دارد.
انفکاک در کارگزاران سازندگی؛ دوگانه لاریجانی-جهانگیری
همانطور که گفته شد، جهانگیری به دلیل سالها ریاست بر شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در جبهه اصلاحات بیشتر چهرهای نزدیک به طیف راست به حساب میآید تا طیف چپ؛ با این حال، در درون حزب کارگزاران(طیف راست اصلاحات) نیز نگاهها به جهانگیری، همسان و یکسان به نظر نمیرسد؛ چه آنکه در درون حزب مریدان هاشمیرفسنجانی، عمدتا دو طیف در اینباره خودنمایی میکند؛ طیف راست شامل کرباسچی، عطریانفر و قوچانی که بیشتر به حمایت از علی لاریجانی و طیف چپ شامل مرعشی، طاهرنژاد، امانی و ترکان که بیشتر به حمایت از نامزدی جهانگیری تمایل دارند. ادله طیف راست کارگزاران برای حمایت از لاریجانی این است که باید مسیر دولت کنونی حفظ شود و علی لاریجانی به موجب روابط حسنه سیاسی با روحانی و نزدیکبودن نگرش این دو با یکدیگر، بهترین گزینه به حساب میآید. در مقابل، طیف چپ کارگزاران معتقد است که نزدیکی نگرشی لاریجانی به روحانی، شانس رییس پیشین مجلس برای پیروزی در آوردگاه 1400 را کاهش خواهد داد و لازم است برای تداوم حضور در قدرت، از فردی نزدیکتر به گفتمان جناح اصلاحات یعنی اسحاق جهانگیری حمایت شود؛ البته طیف چپ کارگزاران علاوه بر جهانگیری، روی گزینههای دیگری از جمله محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و محمدرضا ظفرقندی، رییس سازمان نظام پزشکی نیز نظر دارد؛ گزینههایی که هر کدام میتوانند مورد اجماع با طیف چپ جبهه اصلاحات مشخصا حزب اتحاد ملت نیز قرار بگیرند. البته در این میان خبرهایی به گوش میرسد که محسن هاشمی به عنوان گزینه حزبی کارگزاران در روزهای آینده معرفی خواهد شد.
قدرت طلبی؛ بزرگترین چالش جهانگیری
با اینکه بسیاری از اصلاحطلبان، از جهانگیری بهعنوان مناسبترین گزینه برای نامزدی در انتخابات آینده یاد میکنند، اما التفات ندارند که بزرگترین چالش آقای معاون اول، قدرتطلبی است؛ به این معنا که اصلاحطلبان با وجود محدوددانستن حوزه کنش جهانگیری در دولت دوم روحانی و با وجود اینکه جهانگیری از باب تظلمخواهی و دست و پا بسته خواندن خود در دولت، رسما اذعان کرد که اختیار تعویض حتی منشی خود را هم ندارد، اما سرآخر در دولت ماند و به کار خود ادامه داد. این درحالی است که جهانگیری میتوانست با وجود همه انتقادها درباره بیاختیاری خود در دولت تدبیر، عطای حضور را به لقایش ببخشد و از ادامه همکاری با حسن روحانی امتناع ورزد اما قدرتطلبی او باعث شد تا به امروز در دولت بماند و جایگاه رفیع معاون اولی را از آن خود داشته باشد. همین نکته ظریف است که میتواند به مانع اصلی اقبال مردم به جهانگیری در انتخابات آینده تبدیل شود و او را از آرزوی رسیدن به جایگاه ریاستجمهوری بازبدارد؛ آرزویی که از اواخر سال 95 در خیالات جهانگیری و طیف حامیان او قرار گرفت. در آن برهه، بخشی از اصلاحطلبان به دلیل وضعیت بغرنج روحانی در نظرسنجیها و پیشی گرفتن قالیباف از او، درصدد بودند تا چهرهای تماما اصلاحطلب را جای روحانی وارد کارزار انتخابات کنند. این تصمیم در آخرین جلسه شورایعالی اصلاحطلبان در سال 95 اتخاذ شد؛ تصمیمی که البته بعد از ایام نوروز 96 و به خصوص در آخرین روز ثبتنامهای ریاستجمهوری، به این شکل تغییر کرد که جهانگیری نامزد بهاصطلاح پوششی جریان اصلاحات شود؛ یعنی در صورت استمرار وضعیت بد روحانی در نظرسنجیها، جهانگیری در لحظات آخر تبلیغات انتخاباتی، جایگزین روحانی شود. برنامه اصلاحطلبان برای علمکردن جهانگیری بهعنوان نامزد پوششی در مقابل روحانی، آنقدر غیرطبیعی بود که روحانی تا روز آخر ثبتنامها، زیر بار آن نمیرفت. موسوی لاری، نایبرییس وقت شورای عالی اصلاحطلبان پس از انتخابات 96 در گفتوگویی درباره نگرش بدبینانه روحانی نسبت به طرح نامزد پوششی اصلاحات، اعلام کرد: «آقای روحانی در ابتدا خیلی به این موضوع حساس بود و میگفت که این طراحی جناح رقیب است؛ اما ما برایش توضیح دادیم و در نهایت او پذیرفت.» اکنون که دولت روحانی آخرین ماههای خود را سپری میکند و علیالقاعده مانند انتخابات 96، دیگر خبری از نامزدی پوششی نیست، به نظر میرسد جهانگیری برای تصرف جایگاه نامزدی اصلی اصلاحات انگیزه بسیار بالایی داشته باشد؛ اما جهانگیری در این میان با دو مانع بزرگ مواجه است: اول، شخص علی لاریجانی که احتمال اجماع ائتلاف اصلاحطلبان -اعتدالگرایان روی او بسیار بالاست و دوم، نگاه بد مردم نسبت به دولت روحانی و همذاتپنداری میان رییسجمهوری و معاون اول او در ایجاد وضع موجود اقتصادی و معیشتی. آیا جهانگیری از پس این دو مانع سترگ برمیآید؟
جهانگیری در این میان با دو مانع بزرگ مواجه است: اول، شخص علی لاریجانی که احتمال اجماع ائتلاف اصلاحطلبان-اعتدالگرایان روی او بسیار بالاست و دوم، نگاه بد مردم نسبت به دولت روحانی و همذاتپنداری میان رییسجمهوری و معاون اول او در ایجاد وضع موجود اقتصادی و معیشتی. آیا جهانگیری از پس این دو مانع سترگ برمیآید؟