سعید حجاریان به عطاءالله مهاجرانی حمله کرد
نزاع اصلاحات در کف توییتر
مدتی است که مناقشه جالبی میان وزیر ارشاد دولتهای سازندگی و اصلاحات و جریان رادیکال اصلاحطلب درگرفته؛ این مناقشه از آنجایی شروع شد که مهاجرانی در رشتهتوییتی، با برشمردن سه موج رادیکالیسم در ایران پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات دوم خرداد سال 76، به نقد رویکرد آرمانگرایان تجدیدنظرطلب پرداخت که به زعم او سعی دارند در شرایط کنونی، با مستمسک «دولت نظامی»، سپاه پاسداران را مورد حمله قرار بدهند.

مدتی است که مناقشه جالبی میان وزیر ارشاد دولتهای سازندگی و اصلاحات و جریان رادیکال اصلاحطلب درگرفته؛ این مناقشه از آنجایی شروع شد که مهاجرانی در رشتهتوییتی، با برشمردن سه موج رادیکالیسم در ایران پس از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات دوم خرداد سال 76، به نقد رویکرد آرمانگرایان تجدیدنظرطلب پرداخت که به زعم او سعی دارند در شرایط کنونی، با مستمسک «دولت نظامی»، سپاه پاسداران را مورد حمله قرار بدهند. این توییت با واکنش تند رادیکالها مواجه شد. این کشمکش را میشود در راستای منازعه اخیر میان اصلاحطلبان عملگرا و اصلاحطلبان رادیکال ارزیابی کرد.
سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولتهای سازندگی و اصلاحات چندی پیش در توییتی، سه موج رادیکالیسم پس از قدرتگرفتن اصلاحات در سال 76 را برشمرد؛ توییتی که واکنش تند مجامع رادیکال اصلاحطلبی را پی آورد. مهاجرانی نوشت: «به نظرم اندکاندک جمع مستان مىرسند و شاهد موج سوم اصلاحطلبان رادیكال هستیم؛ موج اول: مطبوعات رادیكال بود كه فرمان هدایت آن در وزارت ارشاد نبود. مرحوم احمد بورقانى هم با من هماهنگ نبود، به همین دلیل وقتى اختیار وزیر را كه در اعطاى مجوز به ایشان داده بودم، پس گرفتم، استعفا داد. موج اول اصلاحطلبان رادیكال با طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس به اوج خود رسید. من با طرح مخالف بودم و مىدانستم به سرانجام نمىرسد و نرسید. موج دوم: تخریب عمیق و گسترده آیتالله هاشمىرفسنجانى بود. گفتند هاشمى مرده سیاسى است. موج سوم: تخریب سپاه و طرح دولت نظامى است. حكایت همچنان...».
حمله تندروهای اصلاحطلب
علیه مهاجرانی
توییت مهاجرانی باعث شد تا رادیکالهای اصلاحطلب برای اعاده حیثیت از خود و تولید امواج رادیکالیسم متبوع، دست به قلم شوند. سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلبان رادیکال در نوشتهای در جواب توییت مهاجرانی با تاکید بر اینکه «رادیکالیسم بعد از دوم خرداد، نه سه موج که چندین موج داشت»، در بیان این امواج مدعی شد: از جمله قتلهای زنجیرهای،
۱۸ تیر، قتلعام مطبوعات، وقایع ۸۸، دی ۹۶ و همچنین آبان ۹۸. حکایت همچنان باقی است.
علی نظری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلسششم با دروغگو و کمحافظه خطابکردن مهاجرانی تصریح کرد: کمحافظگی عطاءالله مهاجرانی در حد لالیگاست. من عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ششم بودم. در زمان بررسی طرح قانون مطبوعات چهار بار به کمیسیون آمد و از طرح قانون مطبوعات حمایت کرد. گفته که مخالف این طرح بوده، انتشار مشروح مذاکرات کمیسیون فرهنگی در تابستان ۷۹ سند رسوایی این دروغگو است.
مصطفی فقیهی، صاحبامتیاز وبسایت خبری «انتخاب» نیز رفتار «ریاکارانه» مهاجرانی را تلاشی برای اقناع حاکمیت بهمنظور اجازه بازگشت به ایران دانست و در حساب کاربری خود نوشت: «جناب مهاجرانی! سال ۸۸ در نامه مملو از ناسزا به رهبری نوشتید «ماه عسل وزارت ارشادم وقتی تمام شد که... روزنامهها را تعطیل کنم و من کنارهگیری را ترجیح دادم» آنموقع، جهش باد میگفت آن اقدامات کار شما بوده و حالا میگوید کار مرحوم بورقانی! شرم بر مکر و خدعه! به ایران بازگردید.»
از سوی دیگر، عباس عبدی، فعال اصلاحطلب نیز در توییتی با کنایه به سخنان اخیر مهاجرانی و مواضع او در سال ۸۸ اشاره کرد و نوشت: «فعلا به امواج سهگانه جناب مهاجرانی نمیپردازم، ولی وسط این سه موج کوچک و متوسط، یک سونامی 9 ریشتری در سال 88 آمد؛ بهتر بود آن را تحلیل میکردند.» ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم نیز روز گذشته در گفتوگو با «شرق» با فرصت طلب خواندن مهاجرانی، تاکید کرد: آقای مهاجرانی طوری مینویسد که انگار همه نمایندگان مجلس ششم مردهاند. ما بودیم و به یاد داریم که او هیچوقت هیچ گفتوگویی یا سخنرانیای یا حرفی درباره مخالفت با طرح اصلاح قانون مطبوعات نداشت. مهاجرانی همیشه فرصتطلب بود. از همان زمان هم همینطور بود و حالا که از کشور خارج شده است، میخواهد اصلاحطلبان را بزند تا شاید به اهدافی که در نظرش دارد، برسد. او تصور میکند اگر علیه اصلاحطلبان سخن بگوید و توییت بزند، مجرایی برایش باز میشود تا به ایران برگردد و احتمالا به جایگاهی برسد.
از درخواست کمکهزینه تحصیلی از سفارت سعودی تا مواضع سیاسی میانه
مهاجرانی در شرایطی به برشمردن امواج رادیکالیسم اصلاحطلبی روی آورده و تلاش دارد مشی تندروی در جریان اصلاحات را نقد کند که خود روزگاری جزو رهبران جریان تندرو به حساب میآمد. عطاءالله مهاجرانی در سال 88 و در جریان فتنه پس از انتخابات آن سال(مهاجرانی در انتخابات سال 88 برخلاف موضع حزب کارگزاران سازندگی، رسما از مهدی کروبی حمایت کرد) با همراهی محسن کدیور و اکبر گنجی راهبری اتاق فکر جنبش سبز در لندن را
به دست گرفت.
مهاجرانی در آن سال در نامهای توهینآمیز به رهبر انقلاب و با دادن آدرس غلط به مخاطب، نسبت به سیاستهای جاری کشور گزارههای سراسر وهنآلودی را مطرح کرد. یادآوری آن تندرویهای بینظیر از سوی مهاجرانی و میانهروی این روزهایش که موجب ابراز نقدهای توفنده او نسبت به تندروهای اصلاحات شده، کمی قابل تامل مینماید. اساسا چند سالی میشود که مهاجرانی رویکرد خود را تغییر داده و تلاش کرده با ارائه مطالب قریب به واقعیت، منافع دولت ایران در برابر جریان استکبار را بیشتر مدنظر قرار بدهد. او در همین راستا و در تیر 98 در واکنش به ادبیات تجزیهطلبانه شبکه بیبیسی فارسی وابسته به خانواده سلطنتی انگلیس، اعلام کرده که دیگر با این شبکه گفتوگو نخواهد کرد. او در اینباره نوشت: «برخی دوستان و نیز کامنتگذاران پرسیدهاند وقتی بیبیسی فارسی درباره تمامیت ارضی و وحدت سرزمینی ایران، از واژگان و ادبیات تجزیهطلبان تروریست استفاده میکند، آیا موجه است که من در برنامههای بیبیسی بهعنوان مهمان شرکت کنم؟ نقد و اشکال وارد است و دیگر در هیچ برنامه بیبیسی شرکت نخواهم کرد.»
با این حال، انتشار برخی اخبار درباره مهاجرانی طی این سالها، بسیار غریب و در عین حال تعجببرانگیز بوده است. برای مثال در ژوئن سال 2015 و در میان اسناد منتشره توسط سازمان ویکیلیکس، چنین آمده بود که عطاءالله مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامهای به سفارت سعودی در لندن درخواست کرده بود که آن کشور هزینه تحصیل فرزندش علی مهاجرانی در مقطع دکترای دانشگاه واریک را بپذیرد.
از سوی دیگر، مهاجرانی به لحاظ تبار سیاسی جزو طیف راست مدرن اصلاحات، یعنی جایی که عملگرایانی نظیر حزب کارگزاران سازندگی حضور دارند، است؛ طیفی که نگاهی غیررادیکالی و توأم با مصلحتسنجیهای مرسوم سیاسی دارد و تلاش میکند بر این مبنا از تندروی فاصله بگیرد. همین پیشینه و تجزیه و تحلیل واقعیات ایران باعث شده تا مهاجرانی طی سالهای پس از خروجش از ایران، نگاهی کمتر رادیکال و بیشتر واقعبینانه به عرصه سیاسی کشور، بیابد.
کشمکشی در ادامه منازعه اخیر رادیکالها و واقعگرایان
کشمکش اخیر میان مهاجرانی با تندروهای جریان اصلاحات را شاید بشود در راستای منازعه اخیر میان واقع گرایان و آرمانگرایان اصلاحطلب طی هفتههای اخیر بر سر نوع مواجهه با حاکمیت و عرصه انتخابات پیشرو تحلیل کرد. آرمانگرایان معتقدند که حضور حداقلی در انتخابات پیشرو و دنبالهروی از نامزد ائتلافی از جنس علی لاریجانی، توهین به هویت اصلاحطلبی است اما در مقابل واقعگرایان معتقدند که باید با هدف ماندگاری در قدرت، دوباره باید از نامزد ائتلافی
حمایت کنند.
همین دو استدلال نیز باعث شده تا آرمانگرایان بیشتر به اسحاق جهانگیری و واقعگرایان بیشتر به علی لاریجانی یا محسن هاشمی تمایل یابند. به نظر میرسد که با نزدیکی به انتخابات 1400، جدال میان رادیکالها و عملگرایان در جریان اصلاحات، در تمامی وجوه خود توسعه یابد و شکل همهجانبه به خود بگیرد. به نظر میرسد که جدال اخیر میان عطاءالله مهاجرانی و رادیکالها، شکلی از میان اشکال مجادلات اخیر باشد.