محدثیخراسانی در گفتوگو با «صبحنو»:
موسیقی ارتباطش با شعر را قطع کرده است
عرصه موسیقی امروز کشور شاهد ظهور و بروز خوانندگان جدیدی است که اگر بگوییم همه آنها یک سبک خاص را دنبال میکنند، بیراه نگفتهایم.

عرصه موسیقی امروز کشور شاهد ظهور و بروز خوانندگان جدیدی است که اگر بگوییم همه آنها یک سبک خاص را دنبال میکنند، بیراه نگفتهایم. به نظر میرسد تمام خوانندگان امروزی تلاش میکنند تا با خواندن آهنگهایی که مضامین عاشقانه دارند، اقبال نسل جوان را به خود جلب کنند و تعداد خوانندگان تازه کار به حدی زیاد شده است که عموم مخاطبان حتی نام آنها را نیز نمیدانند؛ اما دستگذاشتن روی مضامین مورد علاقه این قشر باعث شده تا بتوانند راه خود را در موسیقی باز کنند. از طرف دیگر حضور برخی از این خوانندگان در برنامههای تلویزیونی به دیده شدن آنها هم کمک ویژهای کرده است؛ اما موضوع مهم درباره عموم آهنگهایی که امروزه در حوزه موسیقی کشور به تولید میرسد، نداشتن محتوا و مضمون درست است. به عبارت دیگر اشعاری که در ساخت آهنگها استفاده میشوند، در اکثر مواقع هیچگونه سنخیتی با شعر به معنی درست آن ندارند و حتی سرایندههای آنها هم معمولا جزو شاعران بینام محسوب میشوند.
انگار فعالان عرصه موسیقی توجه چندانی به شعر به عنوان رکن اصلی تولید موسیقی ندارند و ترجیح میدهند هر کلامی را به خورد مخاطب امروزی بدهند؛ مسالهای که باعث شد تا به سراغ مصطفی محدثیخراسانی برویم و از او درباره جایگاه شعر در موسیقی کشور بپرسیم.
مصطفی محدثیخراسانی درباره اهمیت شعر در عرصه موسیقی به «صبحنو» میگوید: جریان موسیقی کشور در سالهای اخیر تا حدودی از مادر خود که همان شعر میشود، فاصله گرفته، در حالی که در طول تاریخ شعر الهامبخش موسیقی بوده و موسیقی نیز طبیعتا از شعر سرچشمه گرفته است؛ تا جایی که آثار درخشان موسیقی کشور همگی مبتنی بر شعر بوده و موسیقیدان و آهنگساز از اشعار الهام میگرفتند، با این حال شاهد هستیم که جریان موسیقی در سالهای اخیر تا حدی ارتباطش را با کلام، پیام و شعر کمرنگ کرده و به همین دلیل در بیشتر آثار تولیدی در حوزه موسیقی میبینیم که ملودیهای جذابی تولید میشود که مخاطب آن هم نسل امروز هستند.
این شاعر کشورمان در توضیح بیشتر این مساله توضیح میدهد: نسل امروز، نسلی است که با فضاهای مختلف اطلاعاتی و رسانهای مواجه است و به همین دلیل نمیتوان آن را صرفا با نواهای تکراری راضی کرد، از این رو میبینیم که موسیقیدانان ما به سمتی رفتهاند تا بتوانند به طور مرتب در آهنگهایشان نوآوری داشته و صداهای متفاوتی را ایجاد کرده تا از این طریق بتوانند نسل جویای نوآوری را اقناع کنند؛ این تلاش و اهمیت برای متفاوت بودن در موسیقی باعث شده تا این حوزه کمی از کلام غافل شده و ارتباطشان با این حوزه ضعیف شود. به نظر میرسد در موسیقی امروز اصل تاثیرگذاری بر ملودی نو، جذاب و تاثیرگذار روی نسل جوان گذاشته شده است.
موسیقی امروز کشور ارتباط خود را
با کلام قطع کرده است
وی با بیان اینکه زبان ترانه در موسیقی امروز هم میتواند فاخر باشد، ادامه میدهد: منظور از فاخر بودن آن است که کلام در آن دارای ریشه بوده و اصیل باشد؛ اما این مهم را در موسیقی امروز شاهد نیستیم. در اصل ارتباط میان شاعر و آهنگساز در دوره فعلی ما کم شده است در حالیکه اگر تاریخچه آثار درخشان موسیقی را مطالعه کنیم، متوجه میشویم که شاعر، آهنگساز و خواننده با یکدیگر مینشستند و بنای تولید یک اثری را میگذاشتند؛ اما در شرایط فعلی آهنگساز با یک تلفن کار را پیش میبرد و بدون اینکه شاعر و آهنگساز و خواننده همدیگر را ببینند، روند تولید یک آهنگ انجام میشود؛ مسالهای که در مجموع باعث بروز وضعیت فعلی در موسیقی کشور شده است.
محدثیخراسانی تصریح میکند: باز تاکید میکنم که موسیقی ارتباط خود را با کلام قطع کرده است، از طرف دیگر نباید این مساله را فراموش کرد که اوضاع زمانه و نبض امروز جامعه بیشتر در شعر نمایان میشود تا در موسیقی صرف و اگر موسیقی منشعب از شعر بوده و با این حوزه ارتباط داشت، حتما میتوانست به نبض امروز جامعه وصل شود چراکه حوزه شعر با اتفاقات زمانه در ارتباط است و قطعا موسیقی نیز اگر از شعر الهام بگیرد و بر اساس شعر امروز تولیدات این عرصه دنبال شود، خواهیم دید که این ارتباط برقرار میشود، اما متاسفانه موسیقیدانان ما با توجه به اینکه میدانند بزرگترین دغدغه نسل جوان از حیث غریزی مباحث عاشقانه است، بیشتر در این حوزه فعال بوده و دست به تولید آهنگ میزنند.
آهنگهای عاشقانه به مباحث مبتذل رسیدهاند
این شاعر کشورمان با تاکید بر اینکه طبیعی است که در اوایل سن نوجوانی و جوانی یکی از اصلیترین دغدغهها مباحث عاشقانه باشد و این مساله در همه انسانها نیز مشترک است، میگوید: متاسفانه موسیقی ما روی همین نقطه اشتراک متمرکز شده است؛ البته اگر ارتباط خوبی با شعر برقرار باشد، میتوان همین موضوع را به شکل ارجمندتر و باوقارتر و متناسب تر با فرهنگ ایرانی در موسیقی ارائه کرد. شاید اینطور تصور شود که نمیتوان این کار را انجام داد؛ اما مگر بسیاری از غزلهای حافظ و حتی آهنگهایی که توسط مرحوم شجریان و دیگر بزرگان موسیقی خوانده شده، عاشقانه نبوده است؟
او ادامه میدهد: هرچند باید اعتراف کرد متاسفانه اکثر آثار موسیقی ما همینگونه است، اما اگر ارتباط موسیقی با شعر تنگتر شود، میتواند زبان حال دغدغهها و آمال و آرزوها و حسرتهای انسان امروز جامعه امروزی باشد، اما در عمل این وضعیت را شاهد نیستیم.
محدثیخراسانی در پایان صحبت هایش درباره اینکه گاهی در تولیدات موسیقی شاهد هستیم برخی از خوانندگان اشعار بزرگان را تغییر میدهند، میگوید: هیچکس نباید تغییری در شعر ایجاد کند، شاید دهها و صدها اثر مربوط به شعر کلاسیک توسط مرحوم شجریان خوانده شده باشد اما حتی یک حرف نیز در شعرها ایجاد نشده است؛ البته گاهی میبینیم که در یک اثر موسیقایی دو بیت نیز از مولانا یا حافظ گنجانده میشود که این مبحث دیگری است؛ اما اینکه بخواهیم کلام بزرگان شعر فارسی را تغییر دهیم اصلا مجاز نیست و تصور هم نمیکنم خوانندهای چنین اقدامی را انجام داده باشد.